مرجع معرفی شهرستان  توریستی چالوس

مرجع معرفی شهرستان توریستی چالوس

معرفی جاذبه های دیدنی تاریخی شهر های چالوس ، نوشهر ، کلاردشت ، کجور ، مرزن آباد ، نمک آبرود ، کلارآباد ، متل قو ، رامسر
مرجع معرفی شهرستان  توریستی چالوس

مرجع معرفی شهرستان توریستی چالوس

معرفی جاذبه های دیدنی تاریخی شهر های چالوس ، نوشهر ، کلاردشت ، کجور ، مرزن آباد ، نمک آبرود ، کلارآباد ، متل قو ، رامسر

ریشه تاریخی شتر دیدی؟ ندیدی!



اگر یک نفر از رازی خبردار باشد و بروز دادن آن، باعث زحمت و گرفتاری خودش با دیگری بشود به او می‌گویند شتر دیدی ندیدی.


برخی از ضرب المثل فارسی، به دلیل کاربرد زیادی که دارند جزو ضرب المثل های معروف به حساب می آیند.یکی از این المثل های معروف «شتر دیدی؟ ندیدی» است.


مورد استفاذه این مثل زمانی است که یک نفر از رازی خبردار باشد و بروز دادن آن، باعث زحمت و گرفتاری خودش با دیگری شود. در این مواقع به او می‌گویند شتر دیدی ندیدی.

ریشه تاریخی این ضرب المثل‌گویند سعدی از دیاری به دیار دگر می‌رفت. در راه چشمش به جای پای یک مرد و یک شتر افتاد که از آنجا عبور کرده بودند. کمی که رفت جای پنجه‌های دست مسافر را دید که به زمین تکیه داده و بلند شده، پیش خود گفت: «سوار این شتر زن آبستنی بوده» بعد یک طرف راه مگس و طرف دیگر پشه به پرواز دید.
پیش خود گفت: «یک لنگه بار این شتر عسل، لنگه دیگرش روغن بوده» باز نگاهش به خط راه افتاد دید علف‌های یک طرف جاده چریده شده و طرف دیگر نچریده باقی مانده؛ گمانش برد: « شتریک چشم کور، یک چشم بینا داشته»


از قضا خیالات سعدی همه درست بود و ساربانی که از مقابلش گذشته بود به خواب می‌رود و وقتی که بیدار می‌شود می‌بیند شترش رفته. او سرگردان بیابان شد تا به سعدی رسید. پرسید: «شتر مرا ندیدی؟»


سعدی گفت: «ترا شتر یک چشم کور نبود؟» مرد گفت: «آری» گفت: « یک لنگه بار شتر عسل، لنگه دیگرش روغن نبود؟» گفت: «آری» گفت: «زن آبستنی بر شتر سوار نبود؟» گفت: «چرا» سعدی گفت: «من ندیدم!» مرد ساربان که همه نشان‌ها را درست شنید اوقاتش تلخ شد و گفت: «شتر مرا دزدیده‌ای همه نشانی‌ها نیز صادق است.»


بعد با چوبی که در دست داشت شروع به زدن سعدی کرد. سعدی تا خواست بگوید من از روی جای پا و علامت‌ها فهمیدم چند تایی چوب ساربانی خورده بود، وقتی مرد ساربان باور کرد که او شتر را ندزدیده راه افتاد و رفت. سعدی زیر لب زمزمه کرد و گفت:
سعدیا چند خوری چوب شترداران را تو شتر دیدی؟ نه جا پاشم ندیدم!

دانلود آهنگی از استاد ایرج

برنامه یک شاخه گل شماره ۴۶۳ یکی از آواز های بسیار دلنشین و زیبای استاد ایرج

بحساب میاد

که شاید کمتر شنیده شده باشه

جناب ایرج غزل سعدی را در ماهور با لطفی خاص و روح نواز میخوانند

امیدوارم با تمام وجود از این اثر زیبا لذت ببرید

 

ایرج

هنرمندان:

خواننده: ایرج

ویولون: حبیب الله بدیعی

تنبک: جهانگیر ملک

آهنگ: ماهور

آهنگساز: درویش خان

گوینده: خانم پاک نشان

 

غزل: سعدی

بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآید


روی زیبای تو دیدن در دولت بگشاید

صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را


تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

این لطافت که تو داری همه دل‌ها بفریبد


وین بشاشت که تو داری همه غم‌ها بزداید

رشکم از پیرهن آید که در آغوش تو خسبد


زهرم از غالیه آید که بر اندام تو ساید

نیشکر با همه شیرینی اگر لب بگشایی


پیش نطق شکرینت چو نی انگشت بخاید

گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی


چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید

دل به سختی بنهادم پس از آن دل به تو دادم


هر که از دوست تحمل نکند عهد نپاید

با همه خلق نمودم خم ابرو که تو داری


ماه نو هر که ببیند به همه کس بنماید

گر حلالست که خون همه عالم تو بریزی


آن که روی از همه عالم به تو آورد نشاید

چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند


پای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید

سعدیا دیدن زیبا نه حرامست ولیکن


نظری گر بربایی دلت از کف برباید

دانلود  یک شاخه گل ۴۶۳ با صدای ایرج