این مطلب میخواهیم راجع به کمتریل (Chemtrails) و پخش گازهای سمی توضیحاتی را به شما ارائه دهیم!
Chemtrails یک اصطلاح جدید از دو کلمه کیمیکال + تریل هست، به معنی مسیر شیمیایی! Chemtrails یعنی مسیر گازهای سمی شیمیایی. contrails با Chemtrails متفاوت است. اینها ائروسلهای مهندسی شده توسط ژئوساختار هستند که حاوی مواد شیمیایی سمی هستند.
رگههای سفید غالبا در آسمان در حالیکه هواپیماها به این سو و آن سو پرواز میکنند، متقاطع میشوند. Chemtrails در اواخر دهه 1990 در آمریکای شمالی ظاهر شد. و اکنون میتوانید آنهارا در سرار جهان مشاهده کنید. کمتریل گازهای سمی هستند که با هواپیما در آسمان پخش میکنند
کمتریلها حاوی ترکیبی بد از انگلها، عوامل بیماریزا، فلزات سنگین سمی از جمله باریم و آلومینیوم و بدترین ذرات با فناوری نانو مهندسی شدهای هستند که در آزمایشگاه طراحی شدهاند تا خود را در داخل بدن ما بهصورت نانوماشینهایی جمع کنند که ریزتراشه مینامند و ما را از درون بیمار میکنند، مگر اینکه برای حذف ذرات پاکسازی کنیم تا از تجمع آنها در بدنمان جلوگیری کنیم.
هدف از انتشار گاز کمتریل و سایر گازها برای گرفتار کردن مردم دنیا با انواع بیماریهای سرطانی و کم کردن سطح IQ و نیاز همیشگی مردم به دارو هست، جدیدا برای ایجاد مشکلات تنفسی و شبیه سازی علائم کرونا هم از کمتریل استفاده میکنند
مردمی که بیمار، گرفتار دوا و درمان، نیازمند به انواع انسولین، اسپری آسم، اکسیژن و شیمی درمانی باشند، هیچوقت فرصت فکر کردن و متحد شدن علیه قدرتهای شیطانی را نخواهند داشت!
آیا میدانسیتد که هواپیماها هر روز چندین تن فلزات سنگین را در آسمان میپاشند؟! اگر میخواهیم زمین خود را نجات دهیم باید سمپاشی را متوقف کنیم!
در ادامه مطلب، شما خواهید آموخت که کمتریل یا به انگلیسی Chemtrails چیست و چرا آنها تهدیدی برای سلامتی ما هستند و چه کسانی پشت آنهاست و دستور کار پنهان آنها چیست، ودر آخر خواهید فهمید که چگونه میتوانیم از آن در امان بمانیم.
اگر به آسمان نگاه کنید، ممکن است مسیرهایی را ببینید که هواپیماها پست سر گذاشتهاند، ما آنها را مسیرهای تراکم یا کنترلیز مینامیم.
موتورهای جت در هوای سرد هوای گرم و مرطوب را بیرون میزنند، این فرآیند باعث تراکم و به یخ متبلور میشود. بلورهای یخ ابرهایی هستند که در پشت موتور تشکیل میشوند.
معمولا ابرها ظرف چند ثانیه از بین میروند اما اخیرا این مسیرها بسیار طولانی تر از قبل در آسمان شروع به حرکت کردهاند. آنها میتوانند ساعتها در آسمان بمانند و مه ایجاد کنند که جلوی خورشید را میگیرد.
توربوجتها و توربوفنهای دور کم تنها موتورهایی هستند که میتوانند خطوط ضد خط تولید کنند. اما امروزه اکثر جتهای تجاری یا هواپیماهای نظامی دیگر از آنها استفاده نمیکنند.
در عوض آنها را توربوفنهای با دور بالا و کارآمدتر جایگزین کردند. توربوفنهای با دور بالا تقریبا قادر به تولید مسیرهای تراکم نیستند! بنابراین اگر آنها نمیتوانند ان خطوط را ایجاد کنند، چرا اینقدر خطوط در آسمان میبینیم؟! این مسیر ها ضد خط نیستند بلکه مولد شیمی درمانی هستند!
Chemtrails هیچ ربطی به فرآیند احتراق موتور جت ندارد. نمونههای آب مناطق تحت تاثیر Chemtrails حاوی سطوح هشدار دهنده فلزات سنگن است. فلزات خطرناکی نظیر آلومینیوم، استرانسیوم، باریم و توریم
آیا متوجه شدهاید چقدر پرنده میمیرد؟! چقدر در ایران خودمان پرنده مرد؟ چرا کسی به شما نگفته دلیل این همه مرگ پرندگان از این گازهای سمی هست؟ آیا میدانید خیلی از پرندگان از عصبانیت سرشان را داخل آب میکردند تا بمیرند؟!
نمونهای از خبر مرگ پرندگان، حیوانات، آسیب به محیط زیست که بیخیال از آن عبور میکنید!
کافیه یک نگاه به خبرها بیاندازید، بیش از بیست سال هست این خبرها تکرار میشوند ولی مطالبهگری نیست! حالا میفهمید این همه سرطان معده، روده، سینه، حلق، گلو، ریه و سکتهها از کجا میان؟
کمتریل یک حکم مرگ برای محیط زیست است. آنها مردم، رودخانهها، دریاچهها، دریاها، زمینها، گیاهان و جنگلها را آلوده میکنند، این مواد شیمیایی بارندگی را کاهش میدهد، گرما را به دام میاندازند و رطوبت را افزایش میدهند
افرادی که تحت حملات کمتریل هستند بیماری تنفسی و آنفولانزا، گیجی روانی و افسردگی را گزارش میدهند. همچنین باریم ماهیچهها از جمله ماهیچههای قلب و سیستم ایمنی را تضعیف میکنند (کرونا؟!)
توریم عامل شناخته شده سرطان و سرطان خون است. آلومینیوم میتواند باعث بیماری آلزایمر و آسیب به سیستم ایمنی بدن شود و با یک سرما خوردگی ساده فکر کنید کرونا کرفتید! چون سیستم ایمنیات ضعیف هست کارتون به بیمارستان کشیده میشه
با داروهایی که خودشان گفتند آزمایشی بوده و باعث مرگ خیلیها بوده، آمار مرگ کرونا را بالا نگه داشتند! متوجه میشید چه راحت هم ازتون پول در میارن برای درمان بیماری که خودشون باعثـش هستند و هم ملت را به جان هم انداختند که چرا یکسری واکسن نمیزنند؟! واقعا نباید تاسف بخورید؟! دلایلی که چرا واکسن نمیزنیم
نانوذرات حاصل از Chemtrails عامل اصلی بیماری مورژنز هستند. Morgellons شامل فیبرهای رنگی است که در داخل بدن رشد میکنند. این یک سیستم سلاح های بیولوژیکی و جوی دولتی بسیار پیشرفته است که علیه عموم مردم استفاده می شود هیچ کس را نمی توان از مسمومیت کمتریل و عفونت هاش حذف کرد.
آژانسهای دولتی به طور کامل وجود Chemtrails را رد میکنند. اگر کمتریل را در گوگل سرچ کنید، سایتهای زیادی را پیدا خواهید کرد که به شما میگویند چیزی غیر از مانع نیستند!
اما در یک مقاله، ایالات متحده به وجود کمتریل اعتراف میکند! برای دیدن مقاله اینجا کلیک کنید و برای دیدن مقاله چندین اختراع مربوط به کمتریل ومهندسی زمین اینجا کلیک کنید!
البته دولت ها همیشه توسط رسانههای فاسد وجود کمتریل و گازهای سمی را رد میکنند، البته که رد میکنند! چطوری بیان بگویند بله قاتل شما ما هستیم! با منطق جور در نمیاد! حالا تاسف من از عدهای هست که میگن ببینید فلان رسانه هم گفته دروغه! بله دیگه عدهای مشکلشون همین هست! تنها به گوگل بسنده میکنند، تمام دانش و آگاهی آنها همین قدر هست!
حکومت آمریکا حتی مقاله دانشمندان معروف که علیه کمتریل بود را پاک کردند! نیروهای اطلاعاتی دولتها و رسانههای فاسد برای کنار گذاشتن اخبار کمتریل Chemtrails باهم متحد هستند. کسانی که میخواهند درباره کمتریل و حقه گرمایش زمین صحبت کنند، خفه و سانسور میشوند!
آنها مقاله j. Marvin Herndon در International Journal of Environmental research را پس گرفتند. او در مورد کمتریل و گازهای سمی تحقیق کرد و نتیجه گرفت که آنها حاوی “خاکستر بادی ذغال سنک” هستند. برای دیدن مقاله ایشان کلیک کنید
لابد میخواهید بپرسید پس چرا دولت با شهروندان خود این کار را میکند!؟ با تخریب محیط زیست از چه راهی سود خواهند برد؟ برای درک کامل این موضوع، باید مسیر پول را دنبال کند. چه کسانی سود میبرند از مریض شدن شما؟ در این ایام کرونا چه شرکتهایی پول هاشون چند برابر شد؟
این دولت نیست که جهان را کنترل میکند، بلکه گروهی از افراد نخبه هستند. اگر پول را دنبال کنید، سطح هرم را بالا میبرد. در انتهای این هرم افراد عادی مانند من و شما قرار دارند! و بالا سر ما دولت هست، آنها ما را با به زور کنترل میکنند و از آن برای قبول مالیات یا عدم توافق از ما استفاده میکنند.
در سطح بعدی شرکتها هستند. آنها منابع و بازارهای جهان را با کمک پول کنترل میکنند. بانکهای بزرگ با نرخهای ویژه به دولتها وام میدهند. کسانی که بانکهای اصلی را کنترل میکنند، بر شرکتها حکومت میکنند!
بالای بانکها، بانکهای مرکزی، ملی و سپس بانکهای بینالمللی قرار دارند و در بالای آن بانک تسویه حسابهای بینالمللی قرار دارد. پس چه کسی بانک را کنترل میکند؟ آیا دولت هست؟ شما چنین فکر میکنید، اما بانکهای مرکزی ما مالکیت خصوصی دارند!
آنها بانکهایی هستند که در ظاهر مالکشان دولتها هستند. در سال 1910 بانکداران ثروتمند مخفیانه در جزیره جکیل جمع شدند تا فدرال رزرو را ایجاد کنند. اگر راجع به این تحقیق کنین همه چی دستتون میاد! برای مشاهده مطلب مربوط به این موضوع کلیک کنید
خانوادههای نخبهای مانند روتشیلد، راکفلرز و … آن را کنترل میکنند. بانکهای مرکزی کارتلهای بانکی هستند که دولتهای جهان را کنترل میکنند. این خانوادههای نخبه از این طرح برای نجات خود با هزینه ما استفاده میکنند!
تحت این سیستم، ما برده بدهکاران طبقه حاکم از نخبگان مالی میشویم. آنها تصمیم میگیرند که آیا مردم غذا بخورند، چه کسی میلیاردر بشود و چه کسی در ایران با درآمد کمتر از 3 دلار در روز زندگی کند!! تمام دولتها دست نشانده اینها هستند! اگر مطیع نباشند میکشنشون! باور نمیکنید؟ کمی عقب برگردید و تاریخ ایران را مرور کنید… (پیـام بیـداری)
کسی که پول را کنترل میکند، جهان را کنترل میکند. و تعداد کمی از آنها پول را کنترل میکنند. بانکداران نخبه، دنیا را فریب دادند تا به آنها اجازه ایجاد پول بدهند. آنها در حال حاضر ثروت زیادی دارند، بنابراین هدف نهاییشان چیست؟! دستور کار محرمانه نخبگان بانکی چیزی کمتر از سلطه جهانی نیست.
آنچه آنها میخواهند ایجاد کنند “نظم نوین جهانی” است
نخبگان میخواهند نظم نوین جهانی ایجاد کنند، این دنیایی است که در آن عدهای از نخبگان ایلیتها در اقلیت تمام قدرت را دارند و همه قوانین را وضع میکنند. بنباراین آنها برای حکومت بر جهان به چه چیز دیگری نیاز دارند؟
آنها باید پول را که قبلا در کنترل داشتند، کاملا در اختیار داشته باشند (ارز دیجیتال!). آنها با کنترل پول، قدرت تامین انرژی ما را به دست آوردهاند.
آنها همچنین موفق به ربودن سیستم پزشکی ما شدهاند. آخرین چیزی که آنها باید کنترل کنند کشاورزی بزرگ و تجارت جهانی است. بنابراین، این من را به نوشتن این مقاله کمتریل و افشا کردن هدف این برنامه، سوق داد
Chemtrails، بخشی از دستکاری آب و هوا است. دلایل مختلفی وجود دارد که نخبگان از کمتریل استفاده میکنند. آنها خاک ما را با سموم آلوده میکنند تا از رشد سبزیجات جلوگیری کنند و این کار را برای شکستن استقلال ما انجام میدهند.
یکی دیگر از عملکردهای کمتریل، کمک به روش دستکاری آب و هوا به نام HAARP هست. هارپ یک بخار جوی هست. این فناوری امواج رادیویی پر قدرت را از یونوسفر خارج کرده و به زمین باز میگرداند.
فناوری HAARP ایدههایی را از کارهای نیکولا تسلا گرفته است. اصلاح آب و هوا یا “مهندسی زمین” در نیمه اول قرن بیستم آغاز شد. یک سند ناسا از سال 1966، برنامه مهندسی زمین ایالات متحده را تایید میکند. هارپ توانایی همه چیز را دارد، از جمله دستکاری آب و هوا، کنترل ذهن و موارد دیگر.
با هارپ و سیل مصنوعی، کشاورزان کوچک و مستقل را ورشکست میکنند به دلیل شرایط جوی شدید کشاورزان و مزرعه داران خصوصی ضعیف تر سقوط میکنند. به همین دلیل است که ما شاهد این همه سیل، خشکسالی، طوفان و زلزله هستیم. نخبگان از شما میخواهند که فکر کنید همه چیز طبیعی هست تا بتوانند سرزمین ما را بدزدند!
یکی دیگر از برنامههای نخبگان حاکم حذف اکثریت جمعیت جهان هست! این شیوهای است که آنها تصمیم میگیرند که چه کسی شایسته زندگی هست یا نه. عقیم سازی یکی از راههای شیطانی است که آنها میخواهند ما را بکشند!
مقامات فاسد حاکم، دنبالههای شیمیایی هواپیما را بهعنوان وسیلهای برای ریزتراشه کردن مخفیانه همه ما ابداع کردهاند تا از طریق فناوری نانو، آنتنهایی در درون ما ایجاد کنند تا از طریق جامعه سم زده «روانی متمدن» (با کنترل الکترونیکی ذهن) ما را کاملاً کنترل کنند.
با استفاده از آنتنهای مایکروویو HAARP، آژانس امنیت ملی (NSA) میتواند یک ارتباط کامپیوتری بدون درز را مستقیماً به مغز ما ایجاد کند، اما ابتدا آنها از کمتریلها برای وارد کردن نانوذرات به داخل بدن ما استفاده میکنند که در درون ما نانو ذرات و فلزات جمع میشوند تا تبدیل به آنتن شوند و آنتن ها را در بدن ما اینگونه با 5G تشکیل میدهند. ما می توانیم این تهاجم ظالمانه به بدن و ذهن خود را متوقف کنیم!
راه دیگری که آنها سعی در از بین بردن جمعیت دارند استفاده از GMOs است. شرکتهای بیوتکنولوژی مانند مونسانتو میخواهند GMO را به ما تحمیل کنند. به گفته مونسانتو GMOها راه حل گرسنگی در جهان هستند!
GMOs در رژیم غذایی آمریکایی در دهه 1990 محبوبیت یافت. آنها دستگاه گوارش مارا از بین میبرند و باعث ایجاد حساسیت میشوند. همچنین پر فروشترین علف کش Roundup مونسانتو خطری برای سلامتی هست.
سازمان بهداشت جهانی هشدار داد که گلیفوسات در Roundup ممکن است باعث سرطان شود، ما این محصول را روی محصولات کشاورزی، در خیابانها، پارکها، مدارس و دیگر اماکن عمومی میپاشیم!
یکی دیگر از موار استفاده از GMOs این است که کشاورزی مستقل را از بین ببرد و کنترل همه موادغذایی را در دست بگیرد. هدف این نخبگان جایگزینی محصولات گیاهی GMO هست. مونسانتو میتواند دانهها را ثبت کند و حقوق همه سبزیجات را به خود اختصاص دهد. بیل گیتس هم که تمام زمینهای کشاورزی آمریکا و هند را خریداری کرده است تا کنترل خوراکی ما هم در دست آنها باشد!
آنها همچنین گیاهانی دارند که میتواند آلومینیوم، خشکسالی و سیل را تحمل کنند. با دستکاری آب و هوا، آنها میتوانند رقیبهای خود را متوقف کنند. به این ترتیب، کشاورزان یا باید زمین خود را بفروشند یا از GMO استفاده کنند.
کشاورزان در هند هر نیم ساعت خودکشی میکنند! زیرا محصولات GMO ازکار افتاده است و رشد نمیکند! بذرهای GMO مونسانتو فقط یک فصل دوام میآورند و سپس کشاورز باید دوباره آنها را خریداری نماید. میبینید چقدر بیشرف هستند؟ برای خواندن این خبر کلیک کنید
قبل از آن، آنها میتوانند از دانهها به صورت رایگان استفاده کنند. اول بهشون دانه رایگان میدهند، اما دیگر در آن زمین نمیتوانند غیر از دانهای GMO از چیزی استفاده کنند! بعد فصل دیگر دوباره باید دانه خریداری کنند! کشاورز را معتاد و نیازمند شرکتهای خودشان میکنند!
اگر ما اجازه دهیم این کار ادامه پیدا کند، در نهایت مجبور به استفاده و خوردن این محصولات با ویتامن کم ک باعث ایجاد سرطان میشوند، میشویم. چقدر از کشاورزان ایرانی در اخبار میبینیم گریهکنان از ورشکست شدن سخن میگویند؟! یا کشاورزان اصفهانی، ایلام، کردستان، لرستان از بی آبی شاکی هستند؟
در زیر دستورالعملهایی در مورد نحوه انجام یک آزمایش ساده را مشاهده میکنید که به شما ثابت میکند در حال حاضر این ذرات نانو در بدن خود شما وجود دارد، و اطلاعاتی در مورد نحوه سمزدایی این زبالهها و خارج کردن آن از بدن خود خواهید یافت. این مسله خیلی جدی است و شوخی نیست.
برای اینکه این موضوع را مسخره نکنید و تصور کنید که این “ممکن نیست”، لطفاً بدانید که اخیراً یک افشاگر به نام “دکتر یان روسون” به طور ناشناس با من تماس گرفت که یک پیمانکار بزرگ و در وزارت دفاع امریکا هست در آنجا کار می کرد. یک فارماکولوژیست در بیوانفورماتیک که در Curezone تحت نام “sunver” پست می گذارد. برای مشاهده به این لینک مراجعه کنید
ایشان میگوید: از آنجایی که میتوان مدارک و جزئیات محکمی را جمعآوری کرد، بهویژه در مورد بیولوژیکها، ممکن است بتوان اطلاعاتی را در اختیار کارکنان باوجدان و شبکه پدافندی قرار دهیم که تشویق به عدم مشارکت شوند، زیرا تا حد زیادی این آلوده کردن انسانها به همکاری و ناآگاهی کارکنان وابسته است. پیمانکاران اصلی وزارت دفاع ایران حتی حقیقت را نمیدانند!
یک آزمایش تشخیصی ساده برای عفونت (نانو فناوری بیولوژیک) وجود دارد که میتوان آن را با قیمت حدود 10 دلار انجام داد! با استفاده از یک دهانشویه ساده با شراب قرمز، میتوانید نانوالیاف پیچیده از لثههای خود را بیرون کنید که به نظر میرسد به شکل قارچی حاوی ساختار پیچیده داخلی رشتهای زیر میکرونی هستند. همه افراد تا به امروز که آزمایش شدهاند، در این آزمایش مثبت شدهاند!
دادههای اولیه نشاندهنده هویت فرم قارچی با شباهت به فوزاریوم سولانی و «کلادDRIP» و همچنین ارتباط احتمالی با مایکوپلاسم تسلیحشده و نانوتکنولوژی اکسید آلومینیوم آنودایز (AAO) است. دادههای بیشتر نشان میدهد که عفونت کمتریل از تریپانوزومیازیس و پروتوکوز با ویژگیهای مصنوعی تقلید میکند.
برای آزمایش، دندان های خود را به خوبی مسواک بزنید. با آب بشویید. سپس دهان خود را به مدت 5 دقیقه با 1 قاشق چایخوری پراکسید و 2 قاشق چایخوری شراب قرمز محکم بشویید. شراب را تو ایران هم میتونید پیدا کنید، لطفا نگین از کجا شراب بخرم!
Chemtrail ها حاوی سطوح بالایی از باریم و آلومینیوم هستند… در میان سایر فلزات و سمهای خطرناک که شما تنفس میکنید
هنگامی که آلومینیوم از مکان های ذخیره شده خود در بدن شما میخواهند خارج شوند، می تواند به عنوان یک محرک عمل کند. به عنوان مثال تمایل به تحریک انتهای عصبی دارد که می تواند عضلات را تحریک کند. بنابراین، زمانی که فردی در حال سم زدایی آلومینیوم است، ممکن است ناراحتی ایجاد شود. و از آنجایی که کلیه ها اندام هایی هستند که این سم زدایی را انجام می دهند، ممکن است درد در پشت و روی کلیهها نیز وجود داشته باشد.
از آنجایی که آلومینیوم تمایل دارد خود را در مغز متمرکز کند، فرآیند سم زدایی می تواند با سردرگمی ذهنی همراه باشد. همچنین می تواند علائمی شبیه آنفولانزا همراه با تب، لرز و ترشحات مخاطی ایجاد کند. سم زدایی مسیر خود را طی می کند و علائم از بین خواهند رفت. از آنجایی که هر گونه ترشح از بینی سمی خواهد بود، به جای قورت دادن، آن را تف کنید.
علائم مسمومیت با باریم
زمانی که باریم در بدن انباشته می شود، معمولاً بر عملکرد سیستم عصبی تأثیر می گذارد. مسمومیت با باریم علائمی شبیه آنفولانزا را نشان می دهد، به همین دلیل است که تشخیص اشتباه آنفولانزا عجیب نیست. علائم شایع مسمومیت با باریم عبارتند از:
1. ضعف عضلانی و لرزش
2. مشکل در تنفس
3. تحریکات معده همراه با اسهال
4. اضطراب
5. بی نظمی های قلبی مانند فشار خون بالا و ضربان سریع قلب
6. فلج
همه ما برای سم زدایی از این مواد باید یک فرآیند پاکسازی گیاهی را شروع کنیم و در این پژوهش اطلاعات کاملی در مورد نحوه محافظت از خود خواهید یافت. من قبلاً این روند را شروع کردهام و قویاً از همه شما میخواهم که به همه کسانی که میشناسید هشدار دهید که از این روش پیروی کنند، مگر اینکه برایتان مهم نباشد که در یک جامعه روانی فریب خورده زندگی کنید که در آن همه به طور کامل توسط کنترل الکترونیکی ذهن کنترل میشوند. در این حالت دیگر به هیچ وجه حریم خصوصی وجود نخواهد داشت و شما امنیت نخواهید داشت!
برای اینکه نانوذرات موجود در کمتریلها نتوانند در بدن جمع شوند به طوری که نتوانند از داخل ریزتراشه شوند و در نتیجه ذهن ما را کنترل کنند و برای محافظت از انگلها و فلزات سنگین موجود در کمتریل ها، باید این کار را انجام داد.
من نمیتوانم پروتکل «یک اندازه متناسب با همه» را برای همه افراد ارائه کنم تا در مورد انجام پاکسازی انگل/روده، پاکسازی کلیه، و پاکسازی کبد به آن عمل کنند، به این دلیل ساده که هزاران نفر با علایم مختلف و سیستم ایمنیهای متفاوت وجود دارند. اما من می توانم دستورالعمل های اساسی را به شما ارائه دهم و شما با پزشکان با وجدان خودتون هم در تماس باشید و این به شما بستگی دارد که آیا فکر می کنید باید هنگام انجام این پاکسازی ها با یک متخصص طبیعی یا پزشک متخصص مشورت کنید یا خیر، اما اگر وضعیت سلامتی شما جدی است، من قویاً آن را توصیه می کنم.
یک گیاه شناس به من توصیه کرده است که دستورالعمل های نشان داده شده در زیر را دنبال کنم، بنابراین این کاری است که من می خواهم انجام دهم، اما ممکن است برای شما مناسب نباشد، شما باید خودتان تصمیم بگیرید. اگر شک دارید، لطفا با یک متخصص مشورت کنید
شما باید 4 اونس تنتور گیاهی به نام “کلارکیا” را دریافت کنید که ترکیبی از پوسته سبز گردوی سیاه، میخک و برگ ها و گل های افسنطین است! این 3 گیاه به طور سنتی به عنوان یک داروی گیاهی علیه موجودات انگلی انسان، باکتریهای انگلی، ویروسهای انگلی و قارچها استفاده میشوند. علاوه بر گیاهان، کلارکیا حاوی آب تصفیه شده و 30 درصد الکل غلات است.
این سه گیاه باید با هم استفاده شوند. پوست گردوی سیاه و افسنطین بالغ و مراحل رشد حداقل 100 انگل را می کشند. میخک تخم انگل ها را می کشد. تنها در صورت استفاده از آنها با هم می توانید از شر انگل ها خلاص شوید. اگر فقط انگل های بزرگسال را بکشید، انگلهای کوچک و تخم ها به زودی به بزرگسالان جدید تبدیل می شوند.
اگر فقط تخمها را بکشید، میلیونها انگل که قبلاً در بدن شما آزاد شده است به زودی به بزرگسالان تبدیل میشوند و تخمهای بیشتری تولید میکنند. آنها باید با هم به عنوان یک درمان واحد استفاده شوند. استفاده از تنتور بهتر از کپسول است زیرا در صورت بروز سردرد از افسنطین موجود در آن، با کمی عقب نشینی تنظیم آن را آسان تر می کند. میتوانید Clarkia را از لینکی که قرار دادیم بخونید و تحقیق کنید در ایران چه میشود کرد! برای مشاهده اینجا کلیک کنید
در شروع پاکسازی انگل، نوشیدن آب آناناس ارگانیک و همچنین آب فراوان را امتحان کنید و سیر را که یک عامل ضد قارچ و ضد انگلی است به ناهار و شام خود اضافه کنید.
شما باید بتوانید با استفاده از سبزیجات و میوه حرکات منظم روده را در طول پاکسازی حفظ کنید: یعنی راحت بتوانید توالت برین و بدون مشکل خود را تخلیه کنید سبزیجات باعث روان شدن دستشویی شما میشود. اگر از قهوه استفاده نکنید، بهتر است! چای کمرنگ بدون شکر و یا قند هم خوب هست!
گزارش مرحله ای اتمام عملیات ، بررسی و بحث پیرامون آثار و تبعات حقوقی اخذ برگ سبز پایانکار به شیوه موجود از مهندسین ناظر توسط شهرداری تهران
متن پیش روی برگردان فایل صوتی است که به همت گروه نگارش آماده و در اختیار شما قرار گرفته است.
مرجع حقوق مهندسی ایران همیار و همراه جامعه مهندسی ایران
درجلسه قبل اشاره ای به نحوه نوشتن گزارش اتمام عملیات و مراحل قانونی آن شد.
توجه داشته باشید که بعنوان ناظر ساختمان می بایست بعد از گزارش نازک کاری و قبل از صدور گزارش اتمام عملیات و قبل از بازدید مامور شهرداری، مجددا تمام موارد را کنترل نمایید. در واقع باید بررسی کنید که بعنوان مثال آیا چاه جذبی برای روان آب پشت بام تعبیه شده است یا خیر؟ درشهر تهران قاعده ای وجود دارد که شهرداری ملزم کرده است، برای آب پشت بام چاه جذبی جداگانه ساخته شود و نباید به اگوی شهری متصل گردد بنابریان نیاز است این مورد را حتی قبل از گزارش اتمام عملیات، کنترل کنید و اگر چنین اتفاقی افتاده این تخلف را به عنوان گزارش نازک کاری اعلام نمایید.
سعی کنید تا جایی که امکان دارد گزارش اتمام عملیات بدون خلاف باشد یعنی اگر تمام خلافها رفع شد، آن موقع گزارش اتمام عملیات بدون خلاف را صادر نمایید و چنانچه خلافی مشاهده کردید آنرا در قالب گزارش نازک کاری ارسال کنید و همانطور که قبلا نیز گفته شد موارد تخلفی که توسط مامور بازدید دفتر خدمات عنوان شده در گزارش خود ذکر نمایید و اگر در بازدید مجدد، موارد ذکر شده، رفع شده بود، گزارش اتمام عملیات بدون خلاف را صادر کنید
در صورتی که تخلفی قابل اغماض از سوی مامور بازدید بود ناظرین می توانند بنا به اجتهاد خود نسبت به آن تخلف اغماض نمایند. به شرطی که خلاف جدی نباشد.
سوالی در مورد ارتفاع پیلوت یا پارکینگ بطور عمده برای ناظرین وجود دارد و اینست که اگر سقف پارکینگ دارای آویز تیری به ضخامت 20 یا 30 سانتی متر باشد و در نقشه معماری ارتفاع پارکینگ 2.40 متر ذکر شده باشد در اینصورت ملاک عمل برای کنترل ارتفاع پارکینگ از کف تمام شده تا زیر آویز است یا تا زیر سقف؟ که قبلا در مورد این موضوع شرح داده شد که ملاک عمل از کف تمام شده تا زیر آویز یا هر تاسیسات دیگری پس از عملیات نازک کاری است
اما بحث دیگری مطرح است که نیاز به شرح دارد، شهرداریها ضوابطی دارند به نام ضوابط حداقل ارتفاع که در مبحث چهارم مقررات ملی ساختمان هم قید شده. از طرفی در ضوابط شهرسازی هم جملهای گفته شده است که ارتفاع همکف از حداقل ارتفاع آویز تیر بتنی برای سطح کلی زیر سقف نباید از 2.20 متر کمتر در نظر گرفته شود. اهمیت این مطلب به این جهت است که در ساختمان هایی که در جواز ساختمانی آنها عنوان “رعایت ضوابط حداقل ارتفاع” نوشته شده، رعایت گردد بعنوان مثال در ساختمان های کنار پادگانهای سپاه، یا در ساختمان های کنار بناهای میراث فرهنگی ضوابطی وجود دارد که ارتفاع ساختمان ها از یک مقادیری نباید بالاتر برود. که در زیر پروانه آن ساختمان نوشته است: «این ساختمان دارای ضوابط حداقل ارتفاع کلی ساختمان می باشد» بنابراین اگر ارتفاع کلی ساختمان بیشتر شود پرونده به کمسیون ماده 100 شهرداری خواهد رفت و اگر مهندس ناظر به این موضوع دقت نداشته و گزارش تخلفی ارسال نکرده باشد، گرفتار خواهد شد.
ضوابط حداقل ارتفاع از کف تا زیرسقف ها، هم در مبحث چهارم مقررات ملی ساختمان و هم در ضوابط شهرسازی آمده است، توجه بفرمایید برای مواقعی که مالکین نسبت به اجرای سقف کاذب در زیر سقف پارکینگ اقدام می کنند و آویز تیر را هم می پوشانند، مامور شهرداری سقف کاذب را بعنوان مبنای ارتفاع، قبول ندارد ولی به عنوان ضوابط حداقلی می پذیرد که از 2.20 متر سرگیری در پارکینگ؛ برای سطح کل و برای نقاط ورودی پارکینگ هم سرگیری از 1.85 متر کمتر نشود اما توصیه می شود جهت کنترل ارتفاع پارکینگ سقف کاذب را مبنا نگرفته و از همان زیر تیر تا کف تمام شده را در نظر بگیرید با این کار هم ضوابط حداقلی و هم بحث ارتفاع داخل نقشه رعایت خواهد شد.
بررسی ارتفاع کلی ساختمان با توجه به پروانه ساختمانی و نقشه های معماری اهمیت ویژه ای دارد گاهی لازم است به جهت رعایت ضوابط حداقل ارتفاع برای ساختمانهای خاص، عمق پی کنی ساختمان بیشتر از نقشه در نظر گرفته تا اطمینان حاصل شود که ارتفاع کلی ساختمان، رعایت خواهد شد. البته این موضوع در شرایطی است که سایر موارد و مقررات دیگر هم رعایت شود.
موضوع بعدی که در بحث اتمام عملیات باید به آن بپردازیم این است که در ساختمانهای چهار یا پنج ناظره، وظیفه صدور برگه سبز پایانکار، بر عهده ناظر هماهنگ کننده است بنابراین ناظر هماهنگ کننده قبل از صدور گزارش اتمام عملیات، که بدون خلاف است. باید حتما گزارش های بدون خلاف ناظرین دیگر را داشته باشد. و اگر آنها اتمام عملیات را بدون خلاف تائید نکردند لازم است مالک نظر تمام ناظرین را در مورد رفع خلاف ساختمان تامین نماید بعبارتی ناظرین هماهنگ کننده برای تائید برگ سبز پایانکار نیاز به تائید ناظرین سایر رشته ها و همچنین مامور بازدید شهرداری دارند.
گاهی دیده شده ناظر هماهنگ کننده بدون تامین نظر سایر ناظران، گزارش اتمام عملیات بدون خلاف را رأساً ارئه می دهد و سپس برگه سبز پایانکار را هم به تبع آن تائید می کند. درحالی که بعنوان مثال ناظر معماری یا ناظر تأسیسات مکانیکی یا برقی چندین تخلف را در طول عملیات اجرایی گزارش کرده، و به ناظر هماهنگکننده هم کتبا اعلام نموده اند. در این صورت تکلیف چیست؟
پاسخ: مالک پایانکار کلی ساختمان را از شهرداری خواهد گرفت! در اینصورت ناظر هماهنگ کننده تخلف انتظامی مرتکب شده و سایر ناظران می توانند در شورای انتظامی از ناظر هماهنگکننده شکایت کنند که به آن، شکایت ناظر از ناظر میگویند.
شکایت ناظرین از ناظر هماهنگ کننده می تواند به این شکل باشد که بعنوان مثال «اینجانب ناظر معماری هستم و 30 مورد تخلف را کتبا به ناظر هماهنگ کننده گزارش و یا ابلاغ قضایی نموده ام ولی ایشان بدون توجه، گزارش اتمام عملیات را بدون خلاف صادر نموده و برگه سبز پایانکار را هم تائید کرده اند. در حالی که تخلفات گزارش شده تا کنون رفع نشده است» بنابراین شورای انتظامی، ناظر هماهنگ کننده را خواسته و پس از بررسی، ایشان را محکوم به محرومیت از پروانه اشتغال مهندسی می کند که بستگی به شرایط از سه ماه تا نه ماه و یا بیشتر محرومیت در پی دارد. گاهی نیز موضوع از طرف بازرس سازمان منعکس شده و موجب طرح شکایت در شورای انتظامی می گردد.
اما اگر ناظرین بخواهند جلوی روند صدور پایانکار کلی را بگیرند کار دشواری است، بلاخص اگر مالک در شهرداری نفوذ داشته باشد. چون ادعا میکند که ناظر هماهنگ کننده با مسئولیت خود این کار را انجام داده و شهرداری این موضوع را می پذیرد و پایانکار را به استناد تائید ناظر هماهنگ کننده صادر میکند با این استدلال که کل مسئولیت های معماری و تاسیسات برقی و مکانیکی را ناظر هماهنگ کننده به گردن گرفته وگزارش اتمام عملیات را بدون خلاف صادر کرده است. در این حالت، پایانکار کلی صادر میشود اما اگر روزی حادثه ای رخ دهد، ناظر هماهنگ کننده تاوان سنگینی پرداخت خواهد کرد. برای مثال موردی وجود داشته که ناظر معماری، اسکوپ نشدن سنگهای نما را به ناظر هماهنگ کننده اعلام نموده ولی ناظر هماهنگ کننده استحکام نما را تایید، و برگ سبز پایانکار را هم صادر کرده است. اگر چنانچه روزی سنگ نما، روی سر عابر پیاده ای سقوط کند، و منجر به مرگ شود، هم ناظر هماهنگ کننده و هم ناظر معماری را جهت پاسخ گویی می خواهند که ناظر معماری می تواند به استناد گزارش خود و رسید دریافت کرده از ناظر هماهنگ کننده، دفاع مناسبی از خود داشته باشد و خود را تبرئه کند اما مسئولیت اصلی بر عهده ناظر هماهنگ کننده بوده و باید تاوان آنرا بپردازد.
در بحث مرگ خاموش موردی مشابه وجود داشته که ناظر تاسیسات مکانیکی عدم وجود دریچه تامین هوای تازه را به ناظر هماهنگ کننده اعلام نموده و ناظر هماهنگ کننده بدون توجه به آن، پایانکار را صادر کرده است و پس از بهره برداری که مرگ خاموش اتفاق افتاده و دو نفر از ساکنین در اثر استنشاق گاز منو اکسید کربن جان خود را از دست دادند، ناظر هماهنگ کننده تاوان داده و ناظر تاسیسات مکانیکی تبرئه شده است البته در این پرونده ناظر گاز هم درگیر شد و سهم تقصیر گرفت چون ناظر گاز مستقل از ناظر هماهنگ کننده است. این نکات ظریف را در سفر سوم مفصلا شرح خواهیم داد.
برگ سبز پایانکار حدود بیست سال است که توسط شهرداری تهران الزامی شده و قبلا به این شکل نبود. در واقع این برگه از زمان شهرداری آقای کرباسچی به طور جدی متداول شد. برخی از شهرستان ها هنوز هم برگ سبز پایانکار ندارند و با گزارش اتمام عملیات ناظر یا ناظر هماهنگ کننده یا تک ناظره، پایانکار صادر می شود. اما در تهران و برخی از مراکز استانهای کشور، ارائه برگه سبز پایانکار بسیار جدی است. تعهداتی در برگ سبز پایانکار آمده که نمونه تصویر آن موجود است
این برگه سبز توسط ناظر هماهنگکننده و یا تک ناظر در هر حال باید گواهی امضاء شود همانطور که در تصویر می خوانید در پاراگراف آخر نوشته شده «بدین وسیله اعلام می دارم که عملیات ساختمانی ملک مذکور مطابق مشخصات مندرج در پروانه ساختمانی صادره و با رعایت ضوابط و مقررات و کلیه اصول فنی و معماری در پروانه ساختمانی صادره در تاریخ …… تحت نظارت اینجانب به اتمام رسیده…» این جملات در برگ سبز، طبق قانون بوده و بحثی در مورد آن وجود ندارد اما ادامه متن «…و به استناد تبصره 7 لایحه قانونی اصلاح تبصره های ماده صد قانون شهرداری مسئولیت هرگونه نقص فنی ناشی از عدم رعایت ضوابط و مقررات و اصول فنی و ساختمانی را عهده دار می باشم.» خلاف قانون می باشد زیرا متن نوشته شده با تبصره 7 ماده 100 قانون شهرداری ها هیچ مطابقتی ندارد.
در خصوص اصلاح این متن و رویه موجود با سازمان نظام مهندسی مکاتباتی صورت گرفته ولی تا کنون ترتیب اثری داده نشده است.
تبصره ۷ـ (اصلاحی ۲۷/۶/۱۳۵۸) مهندسان ناظر ساختمانی موکلفند نسبت به عملیات اجرایی ساختمانی که به مسوولیت آنان احداث میگردد، از لحاظ انطباق ساختمان با مشخصات مندرج در پروانه و نقشهها و محاسبات فنی ضمیمة آن مستمراً نظارت کرده و در پایان کار مطابقت ساختمان با پروانه و نقشه و محاسبات فنی را گواهی کنند. هر گاه مهندس ناظر بر خلاف واقع گواهی کند و یا تخلف را بموقع به شهرداری اعلام نکند و موضوع منتهی بطرح در کمیسیون مندرج در تبصرة یک مادة ۱۰۰ قانون شهرداری و صدور رأی بر جریمه یا تخریب ساختمان گردد، شهرداری مکلف است مراتب را به نظام معماری و ساختمانی منعکس کند. شورای انتظامی نظام مذکور موظف است مهندس ناظر را در صورت ثبوت تقصیر برابر قانون نظام معماری و ساختمانی حسب مورد با توجه به اهمیت موضوع به ۶ ماه تا سه سال محرومیت از کار و در صورتی که مجدداً مرتکب تخلف شود که منجر به صدور رأی تخریب به وسیله کمیسیون مادة ۱۰۰ گردد به حداکثر مجازات محکوم کند. مراتب محکومیت از طرف شورای انتظامی نظام معماری و ساختمانی در پروانة اشتغال درج و در یک یا چند مورد از جراید کثیرالانتشار اعلام میگردد. شهرداری مکلف است تا صدور رأی محکومیت به محض وقوف از تخلف مهندس ناظر و ارسال پروندة کمیسیون مادة ۱۰۰ بمدت حداکثر ۶ ماه از اخذ گواهی امضا مهندس ناظر مربوطه برای ساختمان جهت پروانه ساختمان شهرداری خودداری کند. مأمورین شهرداری نیز موکلفند در مورد ساختمانها نظارت کند و هر گاه از موارد تخلف در پروانه بموقع جلوگیری نکنند و یا در مورد صدور گواهی انطباق ساختمان با پروانه مرتکب تقصیری شوند، طبق مقررات قانونی به تخلف آنان رسیدگی میشود و در صورتی که عمل ارتکابی مهندسان ناظر و مأمورین شهرداری واجد جنبة جزایی هم باشد از این جهت نیز قابل تعقیب خواهند بود. در مواردی که شهرداری مکلف به جلوگیری از عملیات ساختمان است و دستور شهرداری اجرا نشود میتواند با استفاده از مأمورین اجراییات خود و در صورت لزوم مأمورین انتظامی برای متوقف ساختن عملیات ساختمانی اقدام کند.
متن اصلاح شده ای در برگ سبز پایانکار توسط مهندس میررضوی به سازمان نظام مهندسی تهران پیشنهاد شده است که بدین شرح است: «بدین وسیله اعلام می دارم که عملیات ساختمانی ملک مذکور مطابق مشخصات مندرج در پروانه ساختمانی صادره و با توجه به گزارش های مرحلهای اینجانب و محتویات پروانه ساختمانی صادره در تاریخ ….. تحت نظارت اینجانب به اتمام رسیده و به استناد تبصره 7 لایحه قانونی اصلاح تبصره های ماده صد قانون شهرداری مطابقت ساختمان با پروانه، نقشهها، محاسبات و اصول فنی ساختمانی را گواهی می نمایم.»
برخی معتقدند محاسبات فنی ربطی به ناظر ندارد، در ادامه جلسات، به این موضوع خواهیم پرداخت که ناظر باید در مورد نقشه ها، قضاوت مهندسی داشته باشد و بخشی از وظایف ناظر پایش نقشهها است. بنابراین ناظر ساختمان به عنوان یک مهندس، لازم است محاسبات فنی را تا حدی کنترل نماید. اما اینکه از ناظر تضمینی اخذ شود، اشکال قانونی دارد و برخلاف قانون مدنی است زیرا ضمانت دینی که هنوز سبب آن ایجاد نشده باطل است. (ماده 691 قانون مدنی)
ماده ۶۹۱ قانون مدنی، میگوید:
ضمان ما لم یجب باطل است.
ترجمه آن به این شکل است: ضمانت دینی که هنوز سبب آن ایجاد نشده باطل است. بعنوان مثال: “اگر روزی اصغر، ده میلیون تومان به اکبر بدهکار شود، من ضمانت اصغر را میکنم.” حتی اگر مبلغ هم ذکر شود این ضمانت باطل است. چون دینی که سبب آن ایجاد نشده را ضمانت کرده ام
سوال: پس چه ضمانتی صحیح است؟
پاسخ: زمانی که من اینگونه بگویم: “با توجه به اینکه اصغر ده میلیون به اکبر بدهکار است؛ من ضمانتش را میکنم.” این ضمانت صحیح است. در واقع دینی است که سبب آن ایجاد شده و میتوان آنرا ضمانت کرد.
این ماده از قانون مدنی، عقلا هم درست است. “کل ما حکم به العقل، حکم به الشرع و کل ما حکم به الشرع حکم به العقل” آنچه با عقل سازگار است با قانون هم سازگار است و آنچه با قانون سازگار است با عقل نیز سازگار است
ضمانتی که شهرداری از مهندسان ناظر می گیرد طبق ماده 691 قانون مدنی باطل است. پرونده ای بوده که مهندس ناظر، بدون وکیل و تحت آموزش مهندس میررضوی به این ماده استناد کرده و تبرئه شده است که در ادامه شرح خواهم داد.
تناقضی در مورد ماده 691 قانون مدنی و ضمانت شرکتهای بیمه وجود دارد، به این شکل که: چگونه شرکت های بیمه ضمانت دینی را می کنند که سبب آن ایجاد نشده؟
پاسخ: چون در سال ۱۳۱۶ در مجلس شورای ملی آن زمان لایحه قانونی عمومی بیمه به تصوب رسید که تاسیس بیمه مرکزی نیز در همان زمان بود و این امکان را می داد که شرکتهایی که مورد تایید بیمه مرکزی ایران هستند می توانند ضمان مالم یجب کنند در واقع می توانند ضمانت دینی را بکنند که هنوز سبب آن ایجاد نشده است در نتیجه فقط ۲۸ شرکت بیمه که مورد تایید بیمه مرکزی ایران هستند، مشمول ماده 691 قانون مدنی نخواهند بود.
بارها توضیح داده شده که اخذ تعهدات کتبی ناظر از مالک و پیمانکاران جزء، رافع مسئولیت ناظر نیست و ناظر نمیتواند از مالک و پیمانکاران جزء تعهد کتبی بگیرد، با این عنوان که هر بلایی بر سر پیمانکاران جزء و یا شخص مالک آمد، به پای خودشان باشد. اگر اینگونه بود، تمام ناظران همان روز اول و در زمان شروع به کار از مالک تعهد می گرفتند و مسئولیتها را گردن مالک می انداختند و نیازی به آموزش حقوق مهندسی نبود.
توجه کنید که این تعهدات در محاکم به هیچ وجه جوابگو نیست و بارها ناظرانی که چنین تعهداتی از مالک اخذ کرده اند در دادگاه جواب نگرفته اند چرا که از نظر قانون و قاضی این گونه تعهدات قابل قبول نبوده و باطل است
برخی مالکان هم از پیمانکاران جزء از جمله آرماتور بند و آهنگر و غیره در قرارداد، تعهد کتبی می گیرند؛ که هر اتفاقی برای کارگران افتاد به مالک ارتباطی نخواهد داشت و شخص پیمانکار جزء ضامن مسئولیت است. که این تعهد رافع مسئولیت مالک نخواهد بود و در دادگاه هیچ تاثیری ندارد چرا که سبب و مباشرت براساس نوع وقوع حادثه بین اشخاص تقسیم می شود.
البته از آنجا که محاکم قضایی کشور ما متاثر از شانتاژ است بنابراین توصیه می گردد چنانچه ناظرین بتوانند تعهداتی از مالک اخذ کنند و مسئولیت حوادث را به ایشان واگذار کنند، این کار را انجام دهند و شاید ارائه این تعهد باعث کاهش سهم تقصیر ناظر شود ولی باید بدانیم قانونا، اخذ این تعهد رافع مسئولیت ناظر نیست بدیهی است که در مقابل، متعهد هم می تواند در دادگاه توسط وکیل حقوقی از خود دفاع کرده و ثابت نماید این تعهد باطل است.
بازخوانی یک پرونده : ( سقوط سنگ نما – استفاده از ماده 691 ق.م برای تبرئه ناظر )
حدوداً چند سال پیش یکی از ناظران که در دورههای اولیه حقوق مهندسی در سال 90 حضور داشتند طبق آموزش های جناب مهندس میررضوی در گزارش نازک کاری خود چنین جمله ای را نوشته بود: « مالک درحال اجرای سنگهای نماست و برخی از سنگهای نما بطور صحیح اسکوپ نمی شود» اما برگه سبز پایانکار هم تائید کرده بود
چند سال پس از صدور پایانکار در سال ۹۳ سنگ نمایی از نوع سنگ پلاک چینی در ابعاد ۴۰ در ۴۰ از ارتفاع، بر سر پیرمرد عابری سقوط می کند و پیرمرد به رحمت خدا می رود. بنابراین مدیر آپارتمان، مهندس ناظر، سازنده و پیمانکار سنگ کار به محکمه احضار می شوند.
نحوه محاسبه اضافه کاری و تعطیل کاری و جمعه کاری در قانون کار
بر اساس ماده 51 قانون کار مدت زمانی که کارگر نیرو و یا وقت خود را در اختیار کارفرما قرار می دهد ساعات کار وی محسوب می شود. طبق همان ماده ساعات کار روزانه کارگر نمی تواند بیشتر از ۸ ساعت باشد. برابر با تبصره ۱ این ماده چنانچه ماهیت کار طوری باشد که ساعات کارکرد در برخی روزها کمتر از ۸ ساعت و برخی روزها بیشتر از ۸ ساعت است. در مجموع کل ساعات کار هفتگی نباید از ۴۴ ساعت در هفته تجاوز نماید.
اگر نیاز باشد ساعات کار کارگری بیش از ساعات کار موظفی ۴۴ ساعت در هفته باشد باید شرایط ماده ۵۹ قانون کار رعایت شود.
اضافه کاری در کارگاه ها در دو حالت رخ می دهد:
۱- کارگران در ادامه ساعات کار عادی خود بیش از ساعات کار موظفی کار می کنند.
۲- کارگران در روزهای تعطیل رسمی سر کار حاضر می شوند.
برابر با مواد قانونی اشاره شده اگر کارگری بیشتر از ساعات کار موظفی کار کند باید اضافه کاری به وی پرداخت گردد.
شرایط اضافه کاری: الف: موافقت کارگر ب: پرداخت ۴۰% اضافه بر مزد هر ساعت کار عادی.
از آنجا که به طور معمول حقوق کارگران ماهیانه پرداخت می شود لذا حقوق و مزایا از جمله اضافه کاری نیز سر ماه محاسبه و پرداخت می شود.
در ماده ۶۲ قانون کار روز جمعه برای کارگران تعطیل هفتگی است. مزد و مزایا و بیمه روز جمعه باید بدون حضور کارگر در کارگاه پرداخت شود.
در ماده ۶۳ نیز تعطیلات رسمی تقویم کشور و ۱۱ اردیبهشت به عنوان روز کارگر برای کارگران تعطیل با مزد است.
با تلفیق مفاد مواد ۵۱ و ۶۲ و ۶۳ قانون کار چنین نتیجه گیری میشود: اگر کارگر در روزهای تعطیل رسمی کار کند و به جای آن روز دیگری تعطیل نشود باعث افزایش ساعات کار کارگر از مدت ساعات کار موظفی و در نهایت اضافه کاری میشود.
عنوان تعطیل کاری همان اضافه کاری است و این عنوان عرف شده و در قانون کار تعطیل کاری وجود ندارد.
جمعه در ماده ۶۲ قانون کار جزو روز تعطیل هفتگی کارگران تعیین شده است و اگر ماهیت کار طوری باشد که جمعه کارگران کار کنند باید فوق العاده جمعه کاری برای ساعات کار جمعه به میزان ۴۰% پرداخت گردد.
از آنجا که جمعه همه جا تعطیل است و خانواده ها می توانند در کنار هم از این تعطیل استفاده نمایند لذا تعطیلی این روز مزایای بیشتری نسبت به تعطیلی کارگر در روزهای غیر جمعه دارد بنابراین فوق العاده جمعه کاری ۴۰% در نظر گرفته شده که به تعطیلات سایر روزها این فوق العاده تعلق نمی گیرد.
تفاوت جمعه کاری و تعطیل کاری: فوق العاده۴۰% جمعه کاری متفاوت از ۴۰% موضوع اضافه کاری است.
به عنوان مثال کارگری که هم روز جمعه کار می کند و هم روز تعطیل رسمی وسط هفته و به جای این دو روز تعطیل روز دیگری را تعطیل نیست برای روز جمعه که سر کار بوده هم اضافه کاری و هم جمعه کاری (۱۸۰%) محاسبه می شود ولی برای روز تعطیل رسمی وسط هفته فقط اضافه کاری (۱۴۰%) تعطق می گیرد.
در بعضی کارها ممکن است ساعات کار در روزهای مختلف و یا هفته های مختلف متفاوت باشد. در برخی روزها بیش از ۸ ساعت و یا در برخی روزها کمتر از ۸ ساعت باشد. در برخی هفته ها بیشتر از ۴۴ ساعت و در برخی هفته ها کمتر از ۴۴ ساعت در هفته باشد. این تفاوت ها در ماده ۵۱ قانون کار نیز پیش بینی شده است.
در جایی که حقوق ماهیانه پرداخت می شود محاسبه اضافه کاری و جمعه کاری و تعطیل کاری به صورت ماهیانه انجام می گیرد. در این قسمت نیز محاسبه این فوق العاده ها به صورت ماهیانه آموزش داده می شود.
توجه: از این به بعد عبارت تعطیل کاری استفاده نمی شود چون داخل اضافه کاری مستتر است.
ساعات کار موظفی کارگران: ساعات کار هفتگی کارگران ۴۴ ساعت است. هر هفته ۶ روز کاری دارد بنابراین با تقسیم ۴۴ بر ۶ عدد ۷.۳۳ بدست می آید که معادل ۷ ساعت و ۲۰ دقیقه است. بنابراین ساعات کار موظفی کارگر در هر روز ۷ساعت و ۲۰ دقیقه است. در محاسبات جبری از عدد ۷.۳۳ (هفت و سی و سه صدم) استفاده می شود. هر دقیقه معادل یک شصتم ساعت و هر ۲۰ دقیقه معادل ۲۰ شصتم ساعت یا ۳۳ صدم ساعت است.
در ماه های مختلف تعداد تعطیلات متفاوت است. چون تعطیلات با مزد است بنابراین وجود تعطیل در طول ماه باعث کاهش ساعات کار موظفی کارگر در آن ماه می شود.
محاسبه ساعات کار موظفی ماهیانه: حاصل ضرب تعداد روزهای غیر تعطیل رسمی هر ماه از روی تقویم رسمی کشور در عدد ۷.۳۳ ساعات کار موظفی کارگران است.
به عنوان نمونه جدول ساعات کار موظفی قانونی سال 99 را ببینید.
کارکرد واقعی کارگر: کارکرد واقعی کارگر امری واضح است. میزان ساعاتی که کارگر وقت و یا نیروی خود را در اختیار کارفرما قرارداده است کارکرد واقعی وی محسوب می شود. کارکرد کارگران از روی دفتر حضور غیاب، سیستم های مکانیزه حضورغیاب و … بدست می آید.
نکته: چنانچه کارگری در طول ماه از مرخصی استحقاقی استفاده کرده باشد مدت زمانی که از مرخصی وی کسر خواهد شد به کارکرد واقعی وی اضافه خواهد شد.
کارگری با مزد روزانه ۳۷۰۴۲۳ ریال در ماه تیر ۱۳۹۷ هر روز از ساعت ۷ صبح لغایت ۱۶ کار می کند. روزهای تعطیلات رسمی همیشه سر کار است. جمعه ها یک جمعه در میان از ساعت ۷ لغایت ۱۲ سر کار است. در روزهایی که ۷ لغایت ۱۷ کار می کند نیم ساعت برای صرف صبحانه و نهار کار را تعطیل می کند. در طول این ماه یک روز کامل و یک روز ۳ ساعت مرخصی استفاده کرده است.
مدت و مبلغ اضافه کاری و جمعه کاری این کارگر در طول ماه تیر ۱۳۹۷ چقدر خواهد بود؟
ساعات کار موظفی تیر سال ۱۳۹۷ برابر با ۱۶۹ ساعت بوده است. این شخص ۲۶ روز ۸.۵ ساعت (۹ ساعت حضور و نیم ساعت کسر صرف غذا) و سه جمعه ۵ ساعت کارکرده است. جمع کارکرد این کارگر ۲۳۶ ساعت می شود.
محاسبه ساعات کار اضافه کاری و جمعه کاری: ساعات کار اضافه کاری از کسر ساعات کار موظفی از ساعات کارکرد حاصل می شود.
ساعات اضافه کاری = ۲۳۶-۱۶۹=۶۷ ساعت
ساعات جمعه کاری = ۳*۵=۱۵ ساعت
مزد هرساعت اضافه کاری:
مزد روزانه تقسیم بر ۷.۳۳ ضرب در ۱.۴ = ۳۷۰۴۲۳ تقسیم بر ۷.۳۳ ضرب در ۱.۴=۷۰۷۴۹ ریال.
فوق العاده هرساعت جمعه کاری:
مزد روزانه تقسیم بر ۷.۳۳ ضرب در ۰.۴ = ۳۷۰۴۲۳ تقسیم بر ۷.۳۳ ضرب در ۰.۴=۲۰۲۱۴ ریال.
فوق العاده اضافه کاری تیر ماه:
۶۷*۷۰۷۴۹= ۴,۷۴۰,۱۸۳ ریال
فوق العاده جمعه کاری تیر ماه:
۱۵*۲۰۲۱۴= ۳۰۳,۲۱۰ ریال
همانگونه که ملاحظه می شود برای ساعات کار جمعه هم اضافه کاری و هم جمعه کاری محاسبه می شود ولی برای روز تعطیل وسط هفته فقط اضافه کار محاسبه شده است. حتی چنانجه روز دیگری به جاری جمعه تعطیل شود باز هم فوق العاده جمعه کاری محاسبه می شود.
مبلغ اضافه کاری سال ۱۴۰۲ کارگران چقدر است و چگونه محاسبه می شود؟
اضافه کاری ازجمله مزایای قانونی کارگران می باشد که ساعات آن به توافق بین کارگر و کارفرما بستگی دارد. اکثر کارگران در طول مدت کار خود اضافه کاری داشته اند و به همین دلیل نحوه محاسبه اضافه کاری و قوانین آن برای حسابداران برای کارگران از اهمیت قابل توجهی برخوردار می باشد. در این مقاله، قصد داریم به نحوه محاسبه اضافه کاری سال ۱۴۰۲ کارگران بپردازیم.
مطابق قانون کار، ساعت کاری برای کارگران در طول روز ۷.۳۳ ساعت و در طی یک هفته ۴۴ ساعت در نظر گرفته شده است. بنابراین هر ساعتی اضافه بر این میزان، اضافه کاری محسوب خواهد شد اضافه کاری از مواردی می باشد که کارگران و کارمندان در حیطه شغلی خود با آن سروکار دارند و گاهی در محاسبه اضافه کاری با کارفرمای خویش به مشکل برمیخورند.
البته گفتنی است که بعضی از مشاغل به علت سختی و آسیب پذیری آن ساعت کاری کم تری را دارا می باشند. به این ترتیب ساعات کاری به صورت زیر در قانون کار تعریف می شود:
مطابق ماده ۹۵ قوانین اضافه کاری کارگران:
طبق ماده ۸۳، اضافه کاری برای افرادی که سن آن ها پایین ۱۸ سال است غیرقانونی در نظر گرفته شده و قانون هم با افراد متخلف برخورد جدی خواهد نمود.
مطابق با ماده ۶۱ برای کارگرانی که ساعت کاری آن ها، بین ۲۲ تا ۶ صبح می باشد. اضافه کاری برای این افراد سخت و طاقت فرسا می باشد و مجاز به انجام اضافه کاری نمی باشند.
محاسبه اضافه کاری که تمامی افراد شاغل در حیطه شغلی خود با آن سروکار دارند طبق فرمولی ثابت انجام می شود.
الف) روش نخست؛
اساساً محاسبه اضافه کاری بر مبنای مزد یک ساعت به علاوه چهل درصد صورت می گیرد به عبارت دیگر مزد یک ساعت اضافه کاری برابر است با مزد یک ساعت کار عادی به اضافه ۴۰% فوق العاده اضافه کاری که در این زمینه شیوه قانونی محاسبه که در اجراء با عملکرد کارفرمایان و مراجع حل اختلاف هماهنگی دارد به شرح زیر بیان می گردد.
مزد روزانه = ۳۰÷ مزد ماهانه
مزد یک ساعت کار عادی = ۷ ساعت و۲۰دقیقه (۳۳/۷)÷ مزد روزانه
مزد یک ساعت اضافه کاری = ۴۰% مزد یک ساعت کار عادی + مزد یک ساعت کار عادی
ب) روش دوم؛
فرمول محاسبه اضافه کاری به شرح زیر می باشد:
ساعات اضافه کاری * ۱.۴* ۲۲۰ / (حق مسکن + حق بن + حقوق پایه) = فرمول اضافه کاری
با توجه به عدم تصویب حداقل دستمزد سال ۱۴۰۲ کارگران، در مثالهای زیر از اعداد مربوط به سال جاری (۱۴۰۱) استفاده شده است.
به طور مثال: طبق فرمول بالا ۲ ساعت اضافه کاری در سال جاری (۱۴۰۱) به شکل زیر محاسبه می شود.
۴۷۱,۶۰۸ = ۲ * ۱.۴* ۲۲۰ / (۴,۵۰۰,۰۰۰ + ۶,۰۰۰,۰۰۰ + ۲۶,۵۵۴,۹۵۰)
همچنین برای ۵ ساعت اضافه کاری در طول ماه مبلغ ۴۹۳/۸۴ اضافه حقوق و دستمزد در نظر گرفته شده است که این اضافه کاری در ساعات روز، تعطیلات و شبانه متفاوت حساب می شود. به این ترتیب که:
نکته: شغل هایی که دارای دو شیفت صبح و عصر می باشند؛ برای شیفت عصر محاسبه اضافهکاری به این صورت است که علاوه بر ۴۰% اضافه کاری باید ۳۵% هم برای شیفت عصر اضافه پرداخت شود.
در تبصره ماده ۵۹ قانون کار، پیش بینی شده است که ساعات کار اضافی که توسط کارفرما به کارگران ارجاع می شود، نباید از ۴ ساعت در طول روز، بیشتر باشد؛ مگر در موارد استثنایی که طرفین، در این خصوص توافق نمایند. این مورد، ناظر بر اضافه کاری در حالت عادی است.
اما در ماده ۶۰ همین قانون، پیش بینی شده است که در مواردی که به دلیل جلوگیری از حوادث قابل پیش بینی یا اعاده فعالیت کارگاه، نیاز به کار اضافی باشد، کارفرما می تواند با پرداخت اضافه کاری، به میزان ۸ ساعت در طول روز، از کارگران تقاضای انجام کار اضافه نماید؛ اما این امر استثنا است و ضرورت آن، می بایست به تایید اداره کار برسد.
در همین رابطه، سوالی مطرح می شود مبنی بر اینکه سقف اضافه کاری کارگران در ماه چقدر است؟ در پاسخ به این سوال، باید گفت که در شرایط عادی، مدت زمان اضافه کاری، روزانه ۴ ساعت است و اگر ماه را سی روزه در نظر بگیریم، حداکثر یا سقف مدت زمان اضافه کاری کارگران، ۱۲۰ ساعت در طول ماه می باشد.
در ارتباط با محاسبه آنلاین اضافه کاری کارگران، این سوال نیز مطرح می شود که آیا اضافه کاری کارگران ، مشمول پرداخت حق بیمه می شود یا خیر؟ به عبارت دیگر، آیا کارگران، به ازای ساعات کاری اضافی خود، می بایست اقدام به پرداخت حق بیمه سازمان تامین اجتماعی نمایند؟
پاسخ به این سوال، مثبت است؛ چرا که بر اساس بند ۵ ماده ۲ قانون تامین اجتماعی، مزد یا حقوق یا کارمزد کارگران، شامل هرگونه وجوه و مزایای نقدی یا غیر نقدی مستمر است که در قبال کار، به بیمه شده، پرداخت می گردد. بنابراین، از آن جهت که بر اساس قانون، اضافه کاری کارگران، جزء مزایای مستمر دریافتی کارگران محسوب میشود، به نوعی مشمول پرداخت حق بیمه خواهد بود.
لازم به ذکر است که علاوه بر حقوق پایه و حق فوقالعاده اضافه کاری کارگران در سال ۱۴۰۲، سایر اقلام، همچون بن کارگری، حق مسکن، حق خوار و بار، هزینه ایاب و ذهاب و غیره نیز، جزء حقوق و مزایای مستمر بوده و مشمول پرداخت حق بیمه می شود؛ فلذا حق بیمه اضافه کاری کارگران نیز ، مشابه آنها است.
احمدینژاد در مقابل چارلز سوم
✍حسن محمودی
احمدینژاد که طرفتان سبز میشود، رفتارش دوستانه و با لبخند و کاریزماتیک است. دستت را به گرمی میفشارد و گونهات را ماچ میکند، و اگر بشناسدت شوخی هم میکند. به حرفهایت گوش میدهد و سرش را تکان میدهد. هر شکایتی داشته باشی میفهمد. اگر مذهبی باشد با تو دعا میخواند و اگر ضدمذهبی باشی با تو رفیق همپیاله عرق است، یا لااقل با تو سمپاتی دارد. با هم آواز میخوانید و گیتار میزنید و اشک میریزید و جوک میگویید. از جنس تو است. خانوادهاش هم از جنس خانواده تو. کلی با آفتابه و پیژامه عکس دارد.
شاه چارلز اما کاملا موجود متفاوتی از تو است. اولا تقریبا محال است اجازه دیدارش را داشته باشی. اگر هم خیلی بخت داشته باشی و با اسکورتش از خیابانت رد شود، خیابان را قرق میکنند که نتوانی نزدیک شوی! شاید فقط بتوانی دستت را تکان بدهی و یا باید مودبانه ایستاده و کلاهت را برداری. اگر هم خیلی در زندگی هنرنمایی کردی و مشرف حضور قبله عالم شدی، باید با لباس و آداب تمام باشد و بهترین و فاخرترین رفتار خودت را نشان دهی. شاید یک نگاه جدی گذرا نصیبت شود. ولی نه صمیمیتی در کار است، نه صحبت اضافهای و نه ابراز احساساتی، به غیر از یک تشکر و تعارف بسیار مختصر و رسمی. دیدار با شاه خستهکننده و انجام وظیفه است، هرچند ممکن است بعد از دیدار رضایت و آرامش عجیبی داشته باشی.
احمدینژاد نه تنها همدل و یار توست، بلکه با تو همفکری هم میکند. سوادش بالاست. ملکالمتکلمین است. مدرک اقتصاد از هاروارد و مدرک مدیریت و جامعهشناسی از استانفورد و تحصیلات حوزوی و کارشناسی ارشد علوم اسلامی و لیسانس موسیقی از برلین دارد. با تو شعر نو میخواند و از فلسفه و روشهای نوین مدیریت و اقتصاد توحیدی-جهادی میگوید. او برای شکایات تو، هرچه میخواهد باشد (محو فقر، قدرت ملی، حکومت اسلام، پرولتاریا، اسرائیل، تشکیل ترکستان و غیره)، درمان دارد و بحث علمی میکند. راهکار ارائه میدهد. برایت هویت درست میکند. دشمنشناسی یادت میدهد. وعده میدهد.
از آن طرف چارلز سوم و امپراطور ژاپن و شیخ دوبی به قول عبدالکریم سروش بیسوادند. اصلا نمیتوانند و نمیخواهند بحث کنند. اینقدر ازدواج فامیلی داشتهاند که اصلا بحث هوش مطرح نیست. صحبتهای پیش پا افتاده بلدند، آنهم فقط در اندرونی. به مشکلات تو توجهی ندارند و فقط مالیات نسبتا کمی برای اداره قصر و حرم خود میخواهند. انتظار دارند مشکلات خودت را به دوش حکومت نیندازی. شاهان متکبرند و تافته جدا بافته. در واقع اگر تکبر نشان ندهند، نارضایتی ودردسر ایجاد میشود. همیشه باید دور و آسمانی باقی بمانند.
این که گفتیم در حقیقت مقایسهای عام است میان یک سیاستمدار "مردمگرا" و محبوب توده از یک طرف، و یک شاه سنتی از طرف دیگر. میتوانید، به جای احمدینژاد، مصدق یا کاسترو یا چهگوارا یا شاملو یا ملکالمتکلمین را قرار دهید، و به جای چارلز هم امپراطور ژاپن، شاه مراکش، و یا همین ناصرالدینشاه خودمان را.
خوب، با توصیفات بالا که هزار صفحه دیگر میتواند ادامه پیدا کند، هر انسان باهوش تحصیلکردهای طبعاً باید سراغ احمدینژادها برود و امثال چارلز را هم باید از قصرشان انداخت بیرون. فایده شاه چیست در برابر تحصیلات و خیالات ما؟ خیلی واضح است تفاوت خوب و بد. آیا چنین نیست ای برادر؟!
فقط یک مسأله کوچک بغرنج وجود دارد: هرجای دنیا شاه بیرون رفت و احمدینژادگونهای سرکار آمد، اوضاع بسیار سیاهتر شد. از انقلاب فرانسه تا روسیه تا همین مشروطه خودمان تا انقلابات دیگر. مردم احساس کردند کلاه گشادی سرشان رفته است.
یک مشاهده ساده دیگر هم روی اعصابت میرود: انگلیسیها، که هشتصد سال سابقه علم سیاست و دموکراسی دارند، خیلی محکم به نظام سلطنتی قدیمی خود چسبیدهاند. موقع دعواهای سیاسی، خیلی از انگلیسیها چنین گویند که "بله هرچه شود من با اعلیحضرت شاه ایستادهام"(I am with his majesty). حتی یکبار هم که شاه برکنار و اعدام شد و کرامول دیکتاتور سرکار آمد، بعد از مرگش استخوانهای انقلابی را در آوردند و به نمایش گذاشتند و پسر شاه را به تخت برگردادند. یعنی چه؟! عجب ملت عقبافتادهای!
بعد یادت میآید که ژاپنیها هم که خیلی با فرهنگند همین کار را کردند و تمام حکومتهای پادشاهی از باثباتترین و با فرهنگترین کشورهایند. آن قدر که رجوع به نظام سلطنتی سنتی ارتقای روحی و فرهنگی را تقریبا تضمین میکند. جالب آنکه، با وجود اینکه امثال چارلز مشروب مینوشند و احمدینژادها در دعای کمیل و مراسم روضه زار میزنند، ایمان مردم و زیبایی مساجد و خلوص اعمال و نفوذ اذکار در حکومت چارلزها بسی بیشتر از احمدینژادهاست!
عجب! شاید توطئهای یا شاید نکتهای عمیق در کار است! یا شاید دقیقتر که بنگری حکمت سادهای در کار است. حکمتی ساده، اما نادلپذیر....
فکر میکنی و یادت میآید که احمدینژادها جذاب بودند، ولی هرزگی سیاسی داشتند و هرچه میطلبیدی میگفتند. ولی هردفعه که با آنها سروکار داشتی، چیزی از تو دزدیده میشد. بعد هم که سرکار آمدند، هزار زنجیر و محدودیت و مالیات بر گردنت نهادند. خواستند برای زندگیت و فرهنگت و ارتباطت با بقیه برنامهریزی کنند و قانون وضع کنند. یادت میآید که چارلز شاه احتیاجی به ایدئولوژی نداشت، چون مشروعیت او آسمانی، یا لااقل برگرفته از سنت، بود و پسرش هم خودبهخود وارث حکومت. پس احتیاج به غل و زنجیر و لشکر بزرگ مفتخور ایدئولوژی نداشتند.
یادت میآید که لازم نبود پشت وانت شاه بدوی و لازم نبود نعره شعار بزنی. یادت میآید که ملاقات با شاه سطح سلیقه و عزت تو را بالا میبرد و دنبال احمدینژادها دویدن تو را بیارزش و دورانداختنی میکرد.
بعد سن تو بالا میرود و میفهمی که مساله این بود که جذابیت امثال احمدینژادهای تاریخ در واقع از خودشیفتگی تو سرچشمه میگرفت! در واقع احمدینژادها خودت را به خودت فروختند و البته جنس بدی بودی. در بهترین حالت دنیایی آرمانی میخواستی بر اساس آرزوهای ناممکن و غالبا نامطلوب و بچهگانه خودت. شاید روشنفکر التقاطی و ایدهفروش تنبل و فاسدی بودی. شاید یک دانشگاهی پرمدعا وکممایه یا آخوندی بیسواد و پرمدعا بودی. در بدترین حالت یک دزد لاشی بیاخلاق و بیعار بودی که زیر بار یک نظم طبیعی جامعه و اقتصاد نمیخواستی بروی و یاغی بودی. از نفس امارهات نمی توانستی بگذری، ولی به یمن احمدینژاد، آن را با واژههای خالی و گندهگویی و لاف آرایش کردی. نظم را با عقده جایگزین کردی. زیر بار سنت نرفتی، چون خودت میخواستی جای شاه و سنت و آسمان و خدا را اشغال کنی.
اگر به جای آموزشهای تصنعی حوزه و دانشگاه روی ایمان و قلبت کار کرده بودی، اگر تواضع یاد گرفته بودی، یا لااقل اگر برای عقل سلیمِ صدها نسل پیشین احترامی قائل بودی، سرت اینجور کلاه نمیرفت. میوه ممنوعه را نمیخوردی. اینقدری راجع به دنیای دون فانی خیالپردازی نمیکردی و انتظارات بیجا نداشتی. میفهمیدی که فرضاً هر چیز دنیا را درست کنی، جای دیگری خراب میشود. میفهمیدی که هنر آن است که با دنیای طبیعی نجنگی و بدترش نکنی. فروتنی واقعی (تسلیم در برابر نظم آسمانی جهان) را با ریاکاری و تواضع دروغین و نمایشی جایگزین نمیکردی. آنقدر عزت نفس داشتی که گدای دلسوزی کاذبِ دلواپسان وپوپولیستها نشوی. آنقدر اندیشه خالص داشتی که در دام چاچولبازها نیفتی. عشقت به خودت و دنیایت باعث شد از باطن غافل و گرفتار ظاهر شوی.
البته هر نظام بشری حتی نظامهای سنتی هم لاجرم دچار فساد و انحطاط میشود. مثال کامل آن هم حوزه های علمیه هستند که مدت زمان طولانی (حداقل ۲۰۰ سال و یا از زمان اولین "حجتالاسلام" در جهان شیعه، جناب محمد باقر شفتی ) و با روندی رو به رشد فرعون تربیت کردهاند. اما حداقل قدرت این تشکیلات تا قبل از ظهور دولت توتالیتر بسیار محدودتر بود.