مرجع معرفی شهرستان  توریستی چالوس

مرجع معرفی شهرستان توریستی چالوس

معرفی جاذبه های دیدنی تاریخی شهر های چالوس ، نوشهر ، کلاردشت ، کجور ، مرزن آباد ، نمک آبرود ، کلارآباد ، متل قو ، رامسر
مرجع معرفی شهرستان  توریستی چالوس

مرجع معرفی شهرستان توریستی چالوس

معرفی جاذبه های دیدنی تاریخی شهر های چالوس ، نوشهر ، کلاردشت ، کجور ، مرزن آباد ، نمک آبرود ، کلارآباد ، متل قو ، رامسر

مازندران

مازندران در تاریخ (دلیل نامگذاری مازندران)

 مازندران اصلا به موزندرون معروف بوده زیرا  موز ( muz ) نام کوهی بوده در حدود گیلان که تا تالار قصران امتداد داشته و چون این سرزمین در درون کوه موزه واقع بوده به این نام شهرت یافته است.

 

  در کتاب پهلوی دینکرت چنین آمده است که دیوان مازندران موجوداتی شگفت انگیز و سترگ پیکر هستند که در غار سکونت دارند و از فرط بلند بالایی و تنومندی آب دریا تا میان سینه ایشان است.

 به عقیده دارمستتر ( زنداوستا جلد 2 صفحه 373 ) صورت اصلاحی اصطلاح مازندران مزن تر بوده که بعدها مازندران شده است و آن به معنی به سوی و جانب مازن است مانند شوشتر  به معنی  به سوی شوش.

 مازندران در آغاز جایگاه دیوان مزنی ( بومیان اصلی) بوده و به ظاهر خود مازندرانیان در آنجا بیگانه به شمار می رفته اند.

 به روایتی به سبب آنکه ماز نام کوهی است که از گیلان تا به لار و تهران و جاجرم امتداد دارد و به قول بعضی آنست که مازیار که از تبار سوخرانیان بود فرمود تا از جاجرم تا به جیلان دیوار ساختند و آن دیوار را ماز می خواندند و درون آن را مازندران می گفتند.

 مازندران بین ساحل جنوبی بحر خزر و سلسله جبال البرز واقع است و در عرض جغرافایایی 35 درجه و 45 درجه تا 37 درجه و طول جغرافایای 50 درجه و 40 دقیقه و 30 ثانیه تا 54 درجه و 30 دقیقه.



مازندران به سیزده ناحیه تقسیم شده است که عبارتند از تنکابن ؛ کلارستاق ، کجور ، آمل ، بارفروش (بابل) ، مشهد سر(بابلسر) ، ساری ، فرح آباد(اشرف) ، شاهی(قائمشهر) ، لاریجان ، سوادکوه و هزار جریب که در اینجا فقط به ذکر کجور اکتفا می کنیم. با توجه به موارد ذکر شده در مبحث نژاد و ریشه مردم کجور در این زمینه به تفصیل سخن خواهد رفت. به گمان نویسنده دلیل پیدایی افسانه دیو در مازندران می تواند مربوط به پیدایی انسانهای نئاندرتال ( انسانهای فکور) باشد که در این منطقه پنجاه هزار سال قبل از میلاد به وقوع پیوسته است و چون این موجودات بنا به روایتهای کهن با انسانهای فلات ایران متفاوت و دارای خصوصیات ویژه ای بودند به آنها لقب « دیو » داده اند.ضمنا مناطق و نواحی نور،کجور،کلارستاق ، طالقان و تنکابن را در گذشته رویان می گفتند که به ذکر آن نیز خواهیم پرداخت.

 نام و نشان کهن فرمانروایان مازندران را از دوره اردشیر بابکان باید جستجو کرد.پیش از آن آشکار نیست که حکومت مازندران و دیلم چگونه و در دست چه کسانی بود ولی آنچه مسلم است (دیوها ) بر این نواحی حکومت می کردند و به استناد نوشته های تاریخی پس از دیوها گشنسف شاه همدوره اردشیر بابکان و خاندانش روزگاری بر مازندران و گیلان و رویان حکومت داشتند.( افسانه هفت خوان رستم و دیو سفید ) که شاهکار شاعر توانای ایران فردوسی است بر اثر ملاقات فردوسی با یکی از معروف ترین حکمرانان آل باوند اسپهبد شهریار مایه گرفته است که ملاقات این دو را نظامی عروضی به تفصیل نوشته است که به اختصار به نقل آن می پردازیم:

 چون فردوسی از غزنین گریخت و به طوس رفت و از آنجا به رستمدار و طالقان شتافت و با اسپهبد شهریار در مزن ملاقات داشت (مزن همان مرزن آبادکنونی است) بدین ترتیب در می یابیم که فردوسی خود به مازندران سفر کرده است. بی تردید هفت خوان رستم نیز از این سفر که در رستمدار (مازندران غربی) رخ داده مایه گرفته است.

 در جای دیگر فردوسی می گوید رستم با تهمینه مادر سهراب در سمنگان آشنا شده است که اکنون سمنگان روستایی است آباد در اطراف چالوس (بین مجید آباد و پالوجده).

 ظهیرالدین مرعشی چنین می نویسد که رستم قهرمان افسانه ای شاهنامه در دهی نزدیک مرزن آباد یا مزن آباد کنونی (سمنگان) به تهمینه دل بسته و با او زناشویی کرده است و یا نبرد شوم رستم و فرزندش سهراب در لیکش LIKES از توابع کینس KINES  ( رویان ) اتفاق افتاده است که امروز به صورت علفزاری در این دهکده وجود دارد و فردوسی داستان رستم و سهراب را به آن صورت که در شاهنامه می خوانیم در تخیل و اندیشه والای خود پرورانده است.

 پس از گشنسف شاه و اعقابش ، کیوسی به حکومت رسید و پس از آنکه به دست برادرش انوشیروان کشته شد فرمانروایی این نواحی به ترتیب به باوندیان – گاوبارگان – قارونیان سپرده شد که نسبتشان را به کاوه آهنگر می رسانده اند و مازیار سردار معروف مازندران از این دودومان است.

 پس از کشته شدن یزد گردسوم پادشاه ساسانی ،سالیانی دراز ، فرمانروایی بر مازندران حکومت کردند و هرگز به حکومت خلفا گردن ننهادند.در سراسر خطه مازندران و دیلمان تا قرنهای متمادی تمدن ایران و آیین زرتشت همچنان برقرار و پایدار بود تا آنکه در سال 761 میلادی و در زمان فرمانروایی اسپهبد خورشید ( فراشواز مرزبان) پای تازیان ، به نیرنگ ، به مازندران باز رسید.

 نکته جالب توجه اینکه اسماعیلیه نیز بر این دیار فرمانروایی داشتند و قدرت آنان پیش از حمله مغول به اوج خود رسیده بود. سه قلعه دزّبن ، دژک ،دختر قلعه در کلارستاق نیز متعلق به این فرقه بود و هلاکوخان مغول از راه  هزارچم بر آنان حمله آورد ولی نتوانست آنان را به کلی تار و مار کند.از قرائن پیداست که بازماندگان اسماعیلیه با حکومت ملک کیومرث و خاندانش الفتی داشته اند. وجود شاخ گوزن در امامزاده های اکثر روستاهای کجور نشان و علامت فرقه اسماعیلیه است که چگونگی راه یافتن آن به امامزاده ها با فرقه مزبور را در پرده ای ابهام نگاهداشته است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد