مرجع معرفی شهرستان  توریستی چالوس

مرجع معرفی شهرستان توریستی چالوس

معرفی جاذبه های دیدنی تاریخی شهر های چالوس ، نوشهر ، کلاردشت ، کجور ، مرزن آباد ، نمک آبرود ، کلارآباد ، متل قو ، رامسر
مرجع معرفی شهرستان  توریستی چالوس

مرجع معرفی شهرستان توریستی چالوس

معرفی جاذبه های دیدنی تاریخی شهر های چالوس ، نوشهر ، کلاردشت ، کجور ، مرزن آباد ، نمک آبرود ، کلارآباد ، متل قو ، رامسر

برج قابوس

برج قابوس در سال 375 ه . ش(1010سال پیش) به دستور قابوس حاکم گرگان ساخته شد. برج یا گنبد قابوس با 70 متر ارتفاع از سطح زمین بلندترین بنای آجری جهان است . این بنا با آجرهای زرد رنگ و به شکل یک استوانه ی چند وجهی ساخته شده است. برج در شهر گنبد کاووس قرار دارد و نام شهر هم از این بنا گرفته شده است. نام شهر در اصل گنبد قابوس بوده است.
 تبیان درباره برج قابوس نوشته است : «برج قابوس بن وشمگیر» مرتفع‌ترین برج آجری ایران و یکی از بلندترین برج‌های آجری جهان است که در سی و ششمین اجلاس یونسکو در مسکو به ثبت جهانی رسید.




- مقدمه
برج قابوس یکی از بی‌نظیرترین یادمان‌های معماری ایران در دوره‌ی اسلامی است. این اثر که در شمال شهر «گنبد» و در ۳ کیلومتری بازمانده شهر قدیم «جرجان» مرکز حکومت «آل زیار» قرار دارد، از نظر هنر معماری و تاریخی، یادگاری بس ارزنده از دوران آبادی و شوکت سرزمین «جرجان» و دودمان «آل زیار» است.

این بنای باشکوه به دستور «شمس المعالی قابوس بن وشمگیر»، مشهورترین پادشاه «آل زیار» که به گفته «یاقوت حموی» هم جنگجویی بی‌همتا و هم ادیبی فاضل بود، ساخته شد.

«شمس‌المعالی» مردی فاضل، هنرپرور، خطاط و نویسنده‌ای زبردست و متفکر بودکه به زبان فارسی و عربی مطلب می‌نگاشت و دربار وی محل تجمع علما و دانشمندان بود. به طوری که «ابوریحان بیرونی» کتاب معروف خود «آثار‌الباقیه» را به سال ۳۹۰ هجری قمری به نام او تألیف کرد.

برج قابوس در سال ۳۹۷ هجری قمری برابر با ۳۷۵ هجری خورشیدی برگرفته از نام این حکمران ساخته شد. اما با وجود اتصاف او به فضل و ادب، قابوس فردی خشن، سخت‌دل و زشت‌خوی بود که یک سال پس ازتکمیل برج، به دست سرداران خود که از بازگشت او به قدرت بیمناک بودند کشته شد.

پروفسور «آرتور پوپ» در مورد این بنا چنین نوشته‌است:
«در زیر سمت شرق کوه‌های البرز و در برابر صحراهای پهناور آسیا یکی از بزرگ‌ترین شاهکارهای معماری ایران با تمام شکوه و عظمت خود قد بر افراشته‌است. این بنا گنبد قابوس بقعه آرامگاه قابوس بن وشمگیر می‌باشد و برج آرامگاه از هرگونه آرایش مبراست. جنگنده‌ای با نیروی ایمان در نبرد رودرروی، پادشاهی شاعر در نبرد با ابدیت، آیا آرامگاهی چنین عظیم و مقتدر وجود دارد.»

و «ویل دورانت» در مورد آن نوشته‌است:
««جرجان» در قرن ۱۰ میلادی (عصر زیاریان) یکی از ولایت‌های بزرگ ایران بود و به امیران روشنفکر اشتهار داشت، مثل شمس المعالی قابوس وشمگیر که ابن‌سینا را به دربار خود خواند. این شهر گنبدی ۵۲ متری دارد.»


2- هدف از ساخت:
نظرات گوناگونی در هدف از ساخت این بنا داده شده است که به احتمال زیاد هدف از ساخت چنین بنای با شکوه و بزرگی نمایش قدرت و هنر و ایجاد بنای یادبودی است که یادآور شکوه وجلال دوره سلطنت بانی آن باشد. درباره‌ی اینکه هدف اولیه بنا ساخت بنا چه بوده است.

 

نظریات گوناگونی وجود دارد: محتمل‌ترین انگیزه‌ی ساخت چنین بنایی می‌توانسته مکانی برای آرامگاه بانی آن قابوس ابن‌وشمگیر باشد که البته در طی کاوش‌های متعدد کالبد قابوس بن وشمگیر هرگز پیدا نشد و نظریاتی وجود دارد که جسم قابوس ابن وشمگیر در یک تابوت شیشه‌ای از سقف برج آویزان بوده و روزنه برج نیز در شرق به خاطر این بوده که کالبد قابوس ابن وشمگیر بتواند اولین پرتوهای نورخورشید را دریافت کند، همچنین بعید نیست که تنها هدف از ساخت چنین بنای با شکوه و معظمی نمایش قدرت و هنر ایجاد بنای یادبودی باشد که یادآور شکوه و جلال دوره سلطنت بانی آن باشد. چون همواره پادشاهان بزرگ در پی باقی گذاشتن نامی جاودانه از خود بوده اند.

با توجه به ارتفاع زیاد برج این توجیه که ساختمان مذکور به منظور نشانه و نمود شهر «جرجان» و راهنمای مسافران در دشت گرگان بنا شده باشد در ذهن قوت می‌یابد. حتی اگر در ابتدا این برج با چنین هدفی ساخته نشده باشد ولی ارتفاع زیاد برج که 70 متر می‌باشد در دشت «جرجان» برای مسافران نشانه و علامتی نمایان بوده است.

3- شیوه معماری بنا:
این بنا یکی از اولین ساختمان‌هایی است که مرز بین شیوة معماری خراسانی و رازی محسوب می‌شوند و در واقع مربوط به اوائل دوره‌ی شیوه‌ی معماری رازی است ساختمان این بنا تماماً از آجر و ملات ساروج ساخته شده است. یکی از بارزترین ویژگی‌های شیوة معماری رازی استفاده از آجر با بهترین کیفیت ممکن است .

 

4- ویژگی اثر:
این برج یکی از آثار باستانی کشورمان که در اعداد بزرگترین مفاخر معماری قرن چهارم هجری است در شمال شرقی ایران در شهر گنبد کاووس قرار دارد. این بنای معروف که یکی از بلندترین آثار تاریخی جهان بشمار می‌آید بر فراز تپه خاکی که قریب 15 متر از سطح زمین بلندتر است، قرار دارد.

محیط داخلی بنا 30 متر و محیط خارجی آن 60 متر و قطر داخلی آن 9.6متراست . این بنای عظیم که تماماً از آجر پخته‌ی قرمز معمولی ساخته شده را می‌توان نمونه‌ای ارزنده در فن آجرکاری دانست.

از تزئینات خاص معماری بنا دو رشته مقرنس کاری ساده است که طاق هلالی سردر بنا را آراسته است.
دو ردیف کتیبه‌ی کمربندوار بدنه را زینت داده است.

در زیر به صورت مفصل ویژگی‌های این اثر ذکر می‌شود:


1-4- پی و بدنه:
پی‌سازی بنا از زمین سفت شروع و تا ارتفاع حدود 15 متری با آجر و مصالح مشابه خود بنا انجام شده است. درون پای بست سردابی وجود داشته که پا کار طاق آن هنوز بر جای است ولی بر اثر کاوش‌های پیاپی کاوشگران که در پی گنج بوده‌اند آثاری از کف آن بر جای نمانده است.

بدنه مدور خارجی گنبد قابوس دارای 15 ترک (دندانه نود درجه) است (همانند ستاره ده پر) این تَرَک‌ها که در اطراف آن و به فواصل مساوی از یکدیگر قرار دارند، از پای‌بست بنا شروع و تا زیر سقف گنبدی ادامه می‌یابد و میان این تَرَک‌ها با کوهه‌ای آجری پر شده است (به جز درب ورودی.) رأس این تَرَک‌ها به اندازه یک مترو سی‌چهار سانتی متر از یکدیگر فاصله دارند.

قطر داخلی گنبد به‌طول نه متر و هفتاد سانتی متر و قطر آن از قاعده تَرَک‌ها به‌طول چهارده متر و شصت و شش سانتی متر و طول قطر آن از رأس تَرَک‌ها یا به عبارتی قطر ارباب یا پای بست آن هفده متر و شش سانتی متر می‌باشد. ضخامت میل از پایین به بالا کرنش کمی دارد و در ارتفاع 37 متری گنبد مخروطی بنای برج را تکمیل می‌کند.

-4- گنبد مخروطی:
از ارتفاع سی‌وهفت به بعد گنبد مخروطی قرار دارد.‌ این گنبد که با آجرهای مخصوص دنباله‌دار کفشکی ساخته شده است، دو پوسته است. گنبد درونی مانند گنبدهای خاکی به شکل نیم تخم‌مرغی و از آجر معمولی است و پوسته‌ی بیرونی با آجر دنباله دار، و ارتفاع این گنبد مخروطی 18 متر است. در بدنه‌ی شرقی روزنه‌ای تعبیه شده که ارتفاع آن یک متر و نود سانتیمتر است. عرض روزنه در قسمت بالا 73 و در وسط 75 و در پایین 80 است.

                         

3-4- سردر ورودی و تزئینات آن:
در ضلع جنوبی آن یک ورودی قرار دارد که 5/1 متر عرض و 55/5 متر ارتفاع دارد. در درون طاق هلالی سر در آن ، مقرنسی است که به نظر می‌رسد در مراحل نخستین پیشرفت این نوع تزئینات معماری و گچ بری است . شاید این مقرنس ساده و در عین حال زیبا از اولین نمونه‌های مقرنس سازی در بناهای اسلامی می‌باشد که بتدریج تکمیل شده است.


دکتر «ویلسن» آمریکایی نماینده‌ی دانشگاه پنسیلوانیا نیز در بازدید و تحقیقاتی که از این بنا داشته راجع به این مقرنس‌ها چنین نوشته است: «بالای در، داخل هلال مدخل گیلوئی مقرنسی است که در مراحل اولیه ترقی می‌باشد و این یکی از نمونه‌های تزئینی است از اصول یک معماری که بعد اهمیت پیدا کرده است».


-4 بندکشی دیواره برج:
بدنه برج با دقت تمام بندکش نداشته است زیرا میان آجرهای ریشه دار آن با ظرافت تمام انجام شده لیکن گنبد مخروطی شکل احتیاج به بندکشی داشته است. در مورد ترکیب اجرای ملاط بندکشی عقاید متفاوت است. این ملاط که به رنگ خاکستری و دارای ترکیبی از شن و ماسه می‌باشد شباهت کامل به گونه‌ای ساروج محکم و بی‌مانند دارد که از نظر استحکام شگفتی برانگیز است.


5-4- کتیبه‌های برج:
دو ردیف کتیبه کوفی بصورت کمربندوار بدنه را آرایش کرده است که یک ردیف آن در 8 متری پای آن و دیگری بالا در زیر گنبد مخروطی قرار دارند. نوع نوشته کوفی کتیبه‌ها ساده و آجری است. حروف آن آرایش ندارند و بر جسته و خوانا می‌باشند و حاشیه‌ی دور آنها قاب مستطیلی شکلی است از آجر. قابوس بن وشمگیر به زبان عربی علاقه‌ای خاص داشت و بدین سبب کتیبه‌های این بنا به زبان عربی و خط کوفی نگاشته شده است.

 

متن کتیبه‌ها چنین است :


1- بسم الله الرحمن الرحیم بنام خداوند بخشیده مهربان

2- هذ القصر المعالی این است کاخ عالی

3- الاصیر شمس المعالی امیر شمس معالی

4- الاصیر ابن الاصیر امیر سپر امیر

5- قابوس ابن وشمگیر قابوس فرزند وشمگیر

6- امر به نبائه فی حیاتی فرمان داد به بنای آن در زندگی خویش

7- سنه سبع و تمسین و ثلثماته قمریه سال سیصد و نود و هفت قمری

8- و سنه خمس و سیعین و ثلثماته سال سیصد و هفتاد و پنج شمسی

 

ترجمه:

بنام خداوند بخشنده ی مهربان

این است کاخی بلند

برای امیر شمس المعالی

فرمانروا پسر فرمانروا

قابوس پسر وشمگیر

در زندگانی‌اش امر کرد به ساخت آن

در سال سیصد و نود و هفت هجری قمری

و سال سیصد و هفتاد و پنج هجری شمسی

 

برج در طی عمر خود سه بار تعمیر ومرمت شد آخرین بار نیز در سال 1349 تعمیر اساسی آن انجام گرفت بطوری که این شاهکار معماری اسلامی که با شکوه کمترین ابنیه قرن چهارم هجری است حفظ و مصون گشت . مصالح بکار رفته در این بنا ملات ساروج و آجر است این بنا تماماً از آجرهای پخته قرمز ساخته شده است.

آجرهای سخت این بنا بدلیل عوامل جوی به مرور به رنگ برنزی در آمده است. در نحوة اجرای این ساختمان بدلیل نبودن امکانات و تکنولوژی پیشرفته به جای چوب بست از کوبه و متراکم کردن خاک به دورنما بصورت مارپیچ و پله‌ای تا انتهای آن استفاده شده است که بعد از اتمام بنا خاک‌ها را بصورت تپه در اطراف بنا پخش نموده‌اند.

برج قابوس طی هزار سال عمر خود را همواره در معرض گزند حوادث و خطرات گوناگون قرارداشته است: عوامل طبیعی همچون باد، باران و آفتاب و ... نتوانسته صدمه‌ای آنچنانی به ظاهر بنا وارد آورد. تابش آفتاب سوزان صحرا رنگ سرخ آجرهای بنا را به رنگ برتری (طلای خاکی) تبدیل کرده و باران موجب فرسایش در برخی نقاط آن گشته است.

لیکن بیش از همه دست مخرب کاوشگران گنج به حفر و تخریب در بنا دست زده‌اند موجب خرابی بنا شده‌اند حتی اقدامات امراء و سلاطین مستبد که سعی در تخریب کامل بنا داشته‌اند مزید بر علت بوده است.

«رابینو» می‌نویسد یکی از سران گیلان به خیال اینکه گنجی در زیر بام پنهان کرده‌اند امر کرد گرداگرد برج را خالی کنند و گویا با شنیدن اینکه ممکن است موجب تلف شدن تمام عمله‌ها شود از انجام قصد خود منصرف شده است.

همچنین بنا به نوشته معینی یکبار نادرشاه با ناحیه شمال ایران آمده بود و با دیدن برج از دور گمان کرد که شهری پر رونق در آنجا وجود دارد ولی بعد که متوجه شد آنجا تقریباً غیرمسکونی و ده کوچکی است بسیار ناراحت شد و دستور تخریب برج را داد که خوشبختانه از این بلا نیز برج در امان ماند.

روس‌ها و انگلیسی‌ها نیز به امید یافتن مقبره‌ی احتمالی و عتیقه‌جات بارها دست به حفر به کف داخل برج زده‌اند. در زمان تصرف نواحی شمال ایران توسط روس‌ها، برج قابوس انبار مستحکمه آنها بود و همچنین بر روی تپه آن ساختمان ستاد انتظامات و قراولخانه نیز بنا کرده بودند.

در قسمت‌هایی از گنبد مخروطی شکل بر اثر اصابت گلوله توپ‌های روسی خرابی‌هایی ایجاد شده بود و به هر ترتیبی بود صفّه آن ساخته و پرداخته شد. قسمت مهم تعمیر آن که مرمت گنبد مخروطی و پوشش بام گنبد موکول به سال 1318 خورشیدی گردید؛ سپس در خلال سال 1317 به تهیه چوب بست معظم آن در بدنه وسطی غربی ورودی گنبد مخروطی اقدام شد و پس از یک سال که چوب بست آن پایان یافت و نردبان سی و سه پله آن به اتمام رسید.

از شهریور ماه سال 1318 خورشیدی شروع به تهیه آجر مخصوص بام و ساختن پالکی دوار و نصب جراثقال و سایر وسایل فنی تعمیر گردید و در طی مدت سه ماه کلیه مرمت گنبد مخروطی و تعمیر کتیبه و صفت‌ها، عده و اصلاحات درونی آن به پایان رسید.

اکنون پس از مرحله تعمیر و مرمت انجام یافته بر روی برج قابوس این بنای بی‌نظیر، با شکوه و ابهت خود چشم بینندگان را خیره کرده است و محوطه بنای برج قابوس به عنوان باغ ملی (پارک قابوس) که در شمال شهر (خیابان امام خمینی شمالی) جای گرفته استفاده می‌شود.

اخیراً زیبا سازی و چمن‌کاری تپه مصنوعی، درختکاری و سنگفرش محوطه و اقدامات دیگر به منظور هر چه بهتر و زیبا تر کردن این مکان دیدنی انجام شده است.

افسانه های برج قابوس


اخیرا روزنامه ایران نیز مطلبی درباره افسانه های برج قابوس آورده است که مرور آن خالی از لطف نیست :
 


یکی از بی نظیرترین یادمان های معماری ایران در دوره اسلامی برج قابوس بن وشمگیر است. این اثر که در شمال شهر گنبد و در ۳ کیلومتری بازمانده شهر قدیم جرجان مرکز حکومت آل زیار قرار دارد، از نظر هنر معماری و تاریخی، یادگاری بس ارزنده از دوران آبادی و شوکت سرزمین جرجان و دودمان آل زیار است.
این بنای باشکوه به دستور «شمس المعالی قابوس بن وشمگیر»، مشهورترین پادشاه آل زیار که به گفته «یاقوت حموی» هم جنگجویی
بی همتا و هم ادیبی فاضل بود ساخته شد.
«شمس المعالی» مردی فاضل، هنرپرور، خطاط و نویسنده ای زبردست و متفکر بودکه به زبان فارسی و عربی مطلب می نگاشت و دربار وی محل تجمع علما و دانشمندان بود. به طوری که «ابوریحان بیرونی» کتاب معروف خود
«آثار الباقیه» را به سال ۳۹۰ هجری قمری به نام او تألیف کرد.
برج قابوس در سال ۳۱۶ هجری قمری برگرفته از نام این حکمران ساخته شد. اما با وجود اتصاف او به فضل و ادب، قابوس فردی خشن، سختدل و زشتخوی بود که یک سال پس ازتکمیل برج، به دست سرداران خود که از بازگشت او به قدرت بیمناک بودند کشته شد.
افسانه ای است که می گوید پیکر بی جان ابوالمعالی در تابوتی بلورین جای داشت و از ارتفاع ۵۰ متری سقف برج با زنجیری آویخته بود و هر بامداد فروغ خورشید از روزنه ۲ متری گنبد بدان می تابید.
به عقیده مدیر پژوهشی پایگاه تاریخی شهر جرجان، گنبدکاووس در دوران های پیش از اسلام در ایران، استودان (تابوت) بزرگان را به نحوی می ساختند که دشمن به استخوان های آنان دسترسی نداشته و این مطلب را درباره استودان انوشیروان به تفصیل گفته اند. اما نظر به این که قابوس مسلمان بوده، نمی توان پذیرفت که پیکر وی به صورت همیشگی با تابوت آویخته شده باشد.
جاوید ایمانیان افزود: در آغاز اسلام، پیکر بزرگان ایرانی را به مدت چندین روز پس از مرگ به سقف می آویختند تا مردم با ایشان بدرود گویندو سپس آنان را در آرامگاه ابدی شان به خاک می سپردند. چنان که در مورد «صاحب
بن عباد» نقل است که پیش از حمل جسد وی به اصفهان به منظور تدفین، چند روز تابوت وی را در سرایش به سقف آویخته بودند تا کسان وی و بزرگان با او وداع نمایند. منتهی در خصوص تابوت قابوس با اطلاعات موجود نمی توان قضاوت صحیحی کرده و به نتیجه واحدی دست یافت.
مطمئناً از آنجایی که هیچ جای بنا پله ای نیست که به بالا راه داشته باشد، تابوت قابوس مطابق گفته ها آویزان بوده و سپس وی را در مقبره اش دفن کرده اند منتهی نه جسد و نه تابوت هیچگاه پیدا نشد.
افسانه دیگری که بین مردمان منطقه خصوصاً در سالهای دور بیان می شد، وجود کانالی در زیر برج بوده که تا مرزهای روسیه شوروی سابق ادامه می یافت.
اما واقعیت این افسانه شاید اینگونه باشد که یک هیأت روسی در سال ۱۳۱۶ هجری قمری یا ۱۸۸۶ میلادی به واسطه حاکمیت روس ها در گنبدکاووس و وجود یک پادگان قزاق در این شهر توانست در محل برج دست به کندوکاوی بزند. از جمله این که تا عمق ۱۱ متری زیر برج را حفر کردند. نتایج حاصله از حفاری در آن سال ها این بود که اولاً این تپه مصنوعی است و تا عمق مورد حفاری دارای زیرسازی آجری بوده و در نتیجه احتمال می رود که تپه اطراف گنبد را بعدها به صورت خاکریزی مصنوعی ساخته باشند و ثانیاً مسلم شد که پیکر قابوس در کف یا زیرزمین این بنا مدفون نشده است.
درباره برج قابوس حکایات و روایات دیگری نیز در میان مردم منطقه وجود دارد. یکی از این روایات افسانه وار حاکی است که بر رأس مخروط بنای قابوس، زین زرینی قرار داشته است. گویا شخصی (در اوایل قرن حاضر شمسی) به منظور
پی بردن به صحت و سقم این موضوع و دستیابی به زین با استفاده از چوب و تخته و ریسمان موفق به صعود بر بالای برج می شود ولی چیزی
نمی یابد.
همچنین روایت دیگری در میان عامه نقل می شد که معمار بنا پس از پایان ساخت پی بنا به مدت ۵ سال پنهان شده تا مبادا قابوس به سبب تعجیل در کارها پیش از مستحکم شدن کامل پی بنا وی را وادار به ادامه عملیات ساختمانی نماید که در نتیجه از عمر و استحکام بنا کاسته شود. البته هیچ گونه سندی در رد و قبول این روایات در دست نیست.
علاوه بر افسانه ها، برج قابوس که نماد شهر بزرگ جرجان بود در طی عمر ۱۰۰۰ ساله خود همواره در معرض گزند حوادث و خطرات گوناگون هم قرار داشته است.
عوامل طبیعی همچون باد، باران و آفتاب یکی از مواردی بوده که البته نتوانسته صدمه آنچنانی به ظاهر بنا وارد آورد و تنها تابش آفتاب سوزان صحرا رنگ سرخ آجرهای بنا را به رنگ برنزی تبدیل نموده و باران موجب فرسایش در برخی نقاط آن گشته است. اما دست مخرب کاوشگران گنج که همواره در پی کسب ثروتی بادآورده اند در کنار اقدامات امرا و سلاطین مستبد همواره برج را تهدید می کرد.
همچنین به نوشته «رابینو» جهانگرد معروف، یکی از سران گیلان به خیال اینکه گنجی در زیر برج پنهان کرده اند امر کرد گرداگرد برج را خالی کنند و گویا فقط با شنیدن عذر اینکه آن کار ممکن است موجب مرگ تمام عمله ها شود، از اجرای قصد وحشیانه خود چشم پوشید.
همچنین «اسدالله معینی» از نویسندگان تاریخ استرآباد
می نویسد یکبار نادرشاه به شمال ایران آمده و چون راه زیادی پیموده بود از دیدن میل گنبد خوشحال شد و حدس زد که آنجا شهر بزرگی باشد. چون آنجا را تقریباً غیرمسکونی و ده کوچکی دید، بسیار ناراحت شد و امر به تخریب گنبد داد ولی خوشبختانه بنا از بلا در امان ماند.
روس ها و انگلیسی ها نیز به امید یافتن مقبره احتمالی و عتیقه جات بارها دست به حفاری در محوطه برج زده اند و نیز زمانی روس ها ستاد امور انتظامات و قراولخانه خود را پای گنبد بنا کرده بودند که باعث شد قسمت هایی از گنبد مخروطی شکل بر اثر اصابت گلوله
توپ های روسی، خراب شود.
 

دلایل ساخت این بنای عظیم نیز یکی دیگر از سؤالاتی است که همواره مطرح بوده و همواره نظریات گوناگونی در این مورد وجود دارد. محتمل ترین انگیزه ساخت چنین بنایی
می توانسته تخصیص آن به منظور آرامگاه بانی آن قابوس بن وشمگیر باشد. رسمی که همیشه در بین پادشاهان بزرگ وجود داشت تا نامی جاودانه از خود برجای بگذارند. همچنین بعید نیست که تنها هدف از ساخت چنان بنای باشکوه و معظمی نمایش قدرت، هنر و ایجاد بنای یادبودی برای یادآوری جلال دوره سلطنت بانی آن باشد.
مدیر پژوهشی پایگاه تاریخی شهر جرجان - گنبدکاووس، در مورد دلایل ساخت برج می گوید با توجه به ارتفاع زیاد بنا این توجیه که ساختمان مذکور به منظور نشانه و نماد شهر جرجان و راهنمای مسافران در دشت گرگان باشد در ذهن قوت می یابد. در معماری ایرانی به بناهای کشیده و معظم (میل)، همچون گنبدقابوس که به منظور تعیین مسیر مسافران در طول راه ها احداث می شده بسیار برمی خوریم. حتی اگر این گنبد در ابتدا با چنین هدفی ساخته نشده باشد بدون شک چنین وظیفه ای را ایفا می نموده است.
همچنین به علت نبود فناوری پیشرفته در زمان ساخت و با توجه به ارتفاع زیاد بنا، استفاده از داربست در ساخت بنا غیرممکن می نماید. از این رو برای مصالح رسانی و کار بر روی ساختمان بی گمان به جای داربست از خاکریز و متراکم کردن خاک در پیرامون بنا به صورت مارپیچ و پله ای تا رأس آن استفاده شده است.
جاوید ایمانیان عقیده دارد که از خاکریز به جای داربست در ساخت ابنیه معماری اسلامی بسیار استفاده شده است. مثلاً در ساخت بنای باشکوه تاج محل در هند برای حمل قطعه سنگ های بزرگ مرمر که برای ساختن گنبد مقبره به کار می رفت، چهار جاده شیبدار از فواصل دور تا بالای اسکلت بنا به وسیله خاکریز کشیده و تخته سنگ های مرمرین به وسیله چندین ارابه جهت نصب به بالای ساختمان منتقل شده است.
ایمانیان می افزاید: پس از پایان کار ساختمان بنای گنبدقابوس، خاک های پیرامون آن را به اطراف پراکنده اند تا قامت شکوهمند برج نمایان گردد، لیکن تا ارتفاع تقریبی
۱۵ متری از سطح زمین خاک ها را باقی گذارده اند و چون بر طبق پیش بینی های قبلی تا این ارتفاع بدنه استوانه ای برج را بدون هیچ گونه آرایشی چیده اند. پس از پراکندن خاک های اطراف آن، این قسمت به عنوان پی بنا در نظر گرفته شده بود تا با پله ای سترگ بر سطح تپه مزبور گشوده شود. بدین خاطر هم اکنون چنین به نظر می رسد که بنای گنبد بر روی تپه ای بزرگ ساخته شده است.
این بنای باشکوه در سال ۳۷۵ هجری شمسی ساخته شده و همزمان با آن حکیم ابوالقاسم فردوسی (۴۱۱ - ۳۳۰ هجری قمری) سرایش کتاب گرانقدر خود شاهنامه را تقریباً همزمان با بنای برج قابوس به اتمام رسانده است.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد