اسم خودتونو به خط میخی پارسی باستان ببینید!
اسم خود را به انگلیسی وارد کنید سپس اسم خود را به خط میخی پارسی باستان ببینید.
برای وارد کردن اسم اینجا کلیک کنید.
این خط مال دوران هخامنشیانه
ﻧﺎﻡ ﻗﺪﯾﻢ ﺷﻬﺮﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ. ایا اسم قدیم شهرتان را میدانی
ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ = ﺍﺳﭙﺎﻧﻪ – ﺳﭙﺎﻫﺎﻥ - ﺟﯽ
میانشهر = میانده - شهر صور
ﺁﺑﺎﺩﺍﻥ = ﻋﺒﺎﺩﺍﻥ
آباده=آوادیجه _ آپاتیه
ﺍﺭﺩﺑﯿﻞ = ﺑﺎﺭﺍﻥ ﭘﯿﺮﻭﺯ
ﺍﺳﻔﺮﺍﯾﻦ = ﻣﯿﺎﻥ ﺁﺑﺎﺩ
ایوان غرب= جوی زر ، باغشاه
اشکنان = سودابگرد
ﺍﻧﺰﻟﯽ = ﺑﻨﺪﺭ ﭘﻬﻠﻮﯼ
ﺍﻫﺮ = ﺍﺭﺳﺒﺎﺭﺍﻥ
ﺍﯾﺬﻩ = ﻣﺎﻝ ﺍﻣﯿﺮ
ﺍﯾﻼﻡ = ﺣﺴﯿﻦ ﺁﺑﺎﺩ ﭘﺸﺖ ﮐﻮﻩ
ﺍﻫﻮﺍﺯ = ﻧﺎﺻﺮﯼ
ﺁﺫﺭﺷﻬﺮ = ﺩﻫﺨﻮﺍﺭﻗﺎﻥ
ﺁﻣﻞ = ﻣﺤﻤﻮﺩﺁﺑﺎﺩ
ﺍﺭﺍﮎ = ﻋﺮﺍﻕ ﻋﺠﻢ - ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺁﺑﺎﺩ
ﺍﻧﺪﯾﻤﺸﮏ = ﺻﺎﻟﺢ ﺁﺑﺎﺩ
ﺍﯾﺮﺍﻧﺸﻬﺮ = پهره
ﺍﺭﻭﻣﯿﻪ = ﺭﺿﺎﺋﯿﻪ
ﺑﺠﻨﻮﺭﺩ = ﺑﯿﮋﻧﮕﺮﺩ - ﭼﺮﻣﻐﺎﻥ
ﺑﺮﺩﺳﯿﺮ = ﻣﺸﯿﺰ
ﺑﻬﺒﻬﺎﻥ = ﮐﻮﺭﻩ ﻗﺒﺎﺩ
ﺑﻮﺷﻬﺮ = ﺭﯼ ﺷﻬﺮ
ﺑﺎﺑﻞ = ﺑﺎﺭ ﻓﺮﻭﺷﺎﻥ
ﺑﺎﺑﻠﺴﺮ = ﻣﺸﻬﺪ ﺳﺮ
ﺑﻨﺪﺭ ﺍﻣﺎﻡ = ﺑﻨﺪﺭ ﺷﺎﻫﭙﻮﺭ
ﺑﻨﺪﺭ ﺗﺮﮐﻤﻦ = ﺑﻨﺪﺭ ﺷﺎﻩ
ﺑﻨﺪﺭ ﻋﺒﺎﺱ = ﮔﻤﺒﺮﻭﻥ
ﺑﻬﺸﻬﺮ = ﺍﺷﺮﻑ
ﺑﯿﺮﺟﻨﺪ = ﻣﻬﺴﺘﺎﻥ
ﺑﯿﺠﺎﺭ = ﮔﺮﻭﺱ
ﭘﺎﻭﻩ = ﺍﻭﺭﺍﻣﺎﻧﺎﺕ
ﭘﻠﺪﺧﺘﺮ = ﭘﺎﭘﯿﻞ
ﭘﻠﺪﺷﺖ = ﻋﺮﺏ ﻣﺎﮐﻮ
ﭘﯿﺮﺍﻧﺸﻬﺮ = ﺧﺎﻧﻪ
ﺗﺎﮐﺴﺘﺎﻥ = ﺿﯿﺎﺀﺁﺑﺎﺩ
ﺗﺎﯾﺒﺎﺩ = ﺑﺎﺧﺰﺭ
ﺗﺒﺮﯾﺰ = ﺩﺍﻭﺭﯾﮋ
ﺗﻨﮑﺎﺑﻦ = ﺷﻬﺴﻮﺍﺭ
ﺟﯿﺮﻓﺖ = ﺳﺒﺰﻭﺍﺭﺍﻥ
جهرم=گهرم
ﭼﻨﺎﺭﺍﻥ = ﺭﺍﺩﮐﺎﻥ
ﺧﺪﺍﺑﻨﺪﻩ = ﻗﯿﺪﺍﺭ
ﺧﺮﻣﺸﻬﺮ = ﻣﺤﻤﺮﻩ
ﺧﻠﺨﺎﻝ = ﻫﺮﻭﺁﺑﺎﺩ
ﺧﻮﯼ = ﺳﻮﻟﺪﻭﺯ داراب= دارابگرد.. قدیمیترین شهر هخامنش
ﺩﺍﻣﻐﺎﻥ = ﺻﺪ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ
ﺩﺭﻩ ﺷﻬﺮ = ﺑﺪﺭﻩ
ﺩﺭﻩ ﮔﺰ = ﻣﺤﻤﻮﺩﺁﺑﺎﺩ
ﺩﺯﻓﻮﻝ = ﺩﮊﭘﻞ
ﺩﺳﺘﮕﺮﺩ = ﺧﻠﺠﺴﺘﺎﻥ
ﺩﺷﺖ ﺁﺯﺍﺩﮔﺎﻥ = ﺳﻮﺳﻨﮕﺮﺩ - ﺩﺷﺖ
دهدشت=بلادشاهپور
ﺩﻭﺩﺍﻧﮕﻪ = ﮐﻬﻨﻪ ﺩﻩ
ﺩﯾﻮﺍﻧﺪﺭﻩ = ﻣﯿﺮﺍﻧﺸﺎﻩ
ﻣﯿﺸﺎﻥ = ﻫﻔﺎﭼﯿﻪ
ﺭﺍﻣﺴﺮ = ﺳﺨﺖ ﺳﺮ
ﺭﺷﺖ = ﺑﯿﻪ ﭘﺲ
ﺭﯼ = ﺭﺍﻗﺲ - ﺭﮐﺲ
ﺯﺍﻫﺪﺍﻥ = ﺩﺯﺩﺍﺏ
ﺯﻧﺠﺎﻥ = ﺧﻤﺴﻪ
ﺳﺎﺭﯼ = ﻃﻮﺳﺎﻥ ﺳﺎﺭﺩﻭﺋﯿﻪ = ﺍﺳﻔﻨﺪﻗﻪ ﺟﯿﺮﻓﺖ....
ﺳﺒﺰﻭﺍﺭ = ﺑﯿﻬﻖ
ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺁﺑﺎﺩ = ﺣﺎﺟﯽ ﺁﺑﺎﺩ
ﺳﻠﻤﺎﺱ = ﺷﺎﭘﻮﺭ
ﺳﻤﻨﺎﻥ = ﻗﻮﻣﺲ
ﺳﻨﻨﺪﺝ = ﺳﻨﻪ ﺩﮊ
ﺷﺎﺩﮔﺎﻥ = ﻓﻼﺣﯿﻪ
ﺷﺎﻩ ﺁﺑﺎﺩ = ﻏﺮﺏ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺁﺑﺎﺩ
ﺷﻤﯿﺮﺍﻧﺎﺕ = ﺗﺠﺮﯾﺶ
ﺷﻬﺮ ﮐﺮﺩ = ﺩﻩ ﮐﺮﺩ
ﺷﻬﺪﺍﺩ = ﺧﺒﯿﺾ
ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ = ﻋﻠﯿﺸﺎﻩ ﻋﻮﺽ
شیراز = شیران آز
ﻃﺎﺭﻡ ﺳﻔﻠﯽ = ﺳﯿﺮﺩﺍﻥ
ﻃﺎﺭﻡ ﻋﻠﯿﺎ = ﺟﻮﺭﺯﻕ
ﻃﺎﻟﻘﺎﻥ = ﺷﻬﺮﮎ
ﻃﺒﺲ = ﮔﻠﺸﻦ
ﻋﻠﯽ ﺁﺑﺎﺩ = ﺷﺎﻫﯽ
ﻓﺮﺩﻭﺱ = ﺗﻮﻥ
ﻓﺮﯾﺪﻥ = ﺩﺍﺭﺍﻥ
فسا = پسا
ﻗﺎﺋﻢ ﺷﻬﺮ = ﺷﺎﻫﯽ -ﻋﻠﯽ ﺁﺑﺎﺩ
ﻗﺮﻭﻩ = ﯾﯿﻼﻕ
ﻗﺰﻭﯾﻦ = ﮐﮋﯾﻦ
ﻗﻤﺸﻪ = ﺷﻬﺮﺿﺎ
ﻗﻢ = ﮐﻤﻨﺪﺍﻥ
ﻗﻮﭼﺎﻥ = ﺧﯿﺒﻮ ﺷﺎﻩ
ﮐﺎﺯﺭﻭﻥ ﺷﻬﺮ = ﺷﺎﻫﭙﻮﺭ
ﮐﺎﺷﻤﺮ =
ﮐﺮﻣﺎﻥ = ﮐﻮﺍﺷﯿﺮ
ﮐﺮﻣﺎﻧﺸﺎﻩ = ﮐﺎﻣﺒﺎﺩﻥ
ﮐﻼﺭﺩﺷﺖ = ﺣﺴﻦ ﮐﯿﻒ
ﮐﻼﻟﻪ = ﮐﻮﮐﻼﻥ
ﮐﻠﯿﺒﺮ = ﺑﺮﺑﺮ
گچساران = کاروانسرا
ﮔﺮﮔﺎﻥ = ﺍﺳﺘﺮ ﺁﺑﺎﺩ
ﮔﺮﻣﺴﺎﺭ = ﻗﺸﻼﻕ
ﮔﻨﺒﺪ ﮐﺎﻭﻭﺱ = ﺩﺷﺖ ﮔﺮﮔﺎﻥ
ﻻﺭﯾﺠﺎﻥ = ﺭﯾﻨﻪ ﺁﻣﻞ
ﻻﻫﯿﺠﺎﻥ = ﺭﯾﻪ
ﻟﻨﺠﺎﻥ = ﻓﻼﻭﺭﺟﺎﻥ
ﻟﻮﺍﺳﺎﻧﺎﺕ = ﮐﻠﻨﺪﻭﮎ
ﻣﺮﯾﻮﺍﻥ = ﺩﮊﺷﺎﻫﭙﻮﺭ
ﻣﻼﯾﺮ = ﺩﻭﻟﺖ ﺁﺑﺎﺩ
ﻣﻠﮑﺎﻥ = ﻣﻠﮏ ﮐﻨﺪﯼ
ﻣﺸﮑﯿﻦ ﺷﻬﺮ = ﺧﯿﺎﻭ
ﻣﻤﺴﻨﯽ = ﻧﻮﺭﺁﺑﺎﺩ
ﻣﯿﺎﻧﻪ = ﻣﯿﺎﻧﺞ
ﻧﻮﺭ = ﺳﻮﻟﺪﻩ
ﻧﻬﺒﻨﺪﺍﻥ = ﺷﻮﺳﻒ
نیریز=نیزه ریز(سلاح خانه کوروش کبیر)محل ساخت نیزه
ﻧﯿﮑﺸﻬﺮ = ﻗﺼﺮ ﻗﻨﺪ
ﻧﻮﺷﻬﺮ = ﺧﻮﺍچک
ﻫﺸﺘﺮﻭﺩ = ﺁﺫﺭﺍﻥ
ﻫﻤﺪﺍﻥ = ﻫﮑﻤﺘﺎﻧﻪ - ﺍﮐﺒﺎﺗﺎﻥ
ﻫﺎﺩﯼ ﺷﻬﺮ = ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ ﮔرگر
ﻫﺸﺘﭙﺮ = ﺍﻣﯿﺮﺁﺑﺎﺩ ﺩﺍﻣﻐﺎﻥ
ﻫﻮﯾﺰﻩ = ﺣﺬﯾﺮﻩ
ﯾﺎﺳﻮﺝ = ﺗﻞ ﺧﺴﺮﻭ
ﯾﺰﺩ = ایساتیس،گت
زابل=سگست
اسم خودتونو به خط میخی پارسی باستان ببینید!
اسم خود را به انگلیسی وارد کنید سپس اسم خود را به خط میخی پارسی باستان ببینید.
برای وارد کردن اسم اینجا کلیک کنید.
این خط مال دوران هخامنشیانه
این گل نوشته ها نشان می دهد که زنان رده بالای
دربار مسافرت می کرده اند و جیره خاص این مسافرت ها را دریافت می کرده
اند؛ بنابراین محدود به حرمسرا نبوده اند. (بریان 1996: 296)
منابع مورخ برای ترسیم سیمای حرمسرای هخامنشی به دو دسته منابع بیرونی، شامل منابع یونانی و عبریزبان و منابع درونی شامل اسناد به دست آمده از بایگانیهای قلب امپراتوری پارسی تقسیم میشوند.
منابع بیرونی، تصویری منسجم و یکپارچه و به ظاهر بیعیب و نقص ارائه میدهند، اما باید دید این تصویر تا چه حد میتواند در برابر اسناد درونی مقاومت کند؟
کتاب استر و منابع یونانی، فضای دربار هخامنشی را این گونه بازسازی می کنند که زنان به دور از مردان و در ساختمان یا ساختمان هایی جداگانه زندگی می کرد ه اند.(بریان ۱۹۹۶: ۲۹۵)
هرودوت هنگامی که درباره چگونگی آشکار شدن راز هویت سازی گئومات مغ (نک صفایی ۱۳۹۰:۵) توضیح می دهد؛ از زندگی جداگانه همسران کمبوجیه که اینک در اختیار گئومات هستند، یاد می کند.
در این میان، دختر یکی از همدستان داریوش، با پدرش به وسیله پیک مکاتبه می کند و گویا پدر او که از اشراف بوده، حق ورود به ساختمان ویژه زنان شاه را نداشته است (هرودوت، کتاب سوم، بند ۶۸ ـ ۶۹)
همین مورخ، در جاهایی دیگر نیز به زندگی جداگانه زنان اشاره کرده است (هرودوت، کتاب سوم، بند ۱۳۰ و کتاب یکم، بند ۱۳۶)
پلوتارک نیز مشخصا بیان می کند که زنان دربار در انزوا و به دور از چشم مردان زندگی می کرده اند. (تمیستوکلس، ۲۶، ۵) البته افراد مورد اطمینان می توانسته اند به حرمسرا رفت و آمد کنند. برای نمونه می دانیم که مردخای برای اطمینان از سلامتی استر، همواره به حرمسرا رفت و آمد می کرده است. (کتاب استر، باب ۲، آیه ۱۱) پی یر بریان، معتمدان شاه را که امور مربوط به حرمسرا را رتق و فتق می کردند، خواجه نامیده و پژوهش مفصلی درباره آنها انجام داده است. (بریان ۱۹۹۶: ۲۷۹-۲۸۸)
آنچه به اختصار گفته شد، تصویری بود که منابع بیرونی و دور از مرکز، درباره چگونگی زیستن زنان هخامنشی و مساله حرمسرا بازتاب داده اند، اما لازم است که این تصویر با منابع و اسناد مرکز سنجیده شوند. این اسناد چیستند و چه ماهیتی دارند؟
در کاوش های باستان شناختی در تخت جمشید به سرپرستی ارنست هرتسفلد در سال های ۱۹۳۴ـ۱۹۳۳، مجموعه ای نزدیک به ۳۰ هزار لوح گلی از بخش شمال شرقی سکوی تخت جمشید به دست آمد. (رزمجو ۲۰۰۴: ۱۰۳) متن این الواح به عیلامی و متعلق به سال های ۵۰۹ تا ۴۹۴ پیش از میلاد، یعنی از سال سیزدهم تا بیست و هشتم سلطنت داریوش. (هلوک ۱۹۶۹: ۱) این الواح از آن جهت که مربوط به امور روزمره هستند؛ می توانند حقیقت های جاری در دربار را به مورخ نشان دهند.
این گل نوشته ها نشان می دهد که زنان رده بالای دربار مسافرت می کرده اند و جیره خاص این مسافرت ها را دریافت می کرده اند؛ بنابراین محدود به حرمسرا نبوده اند. (بریان ۱۹۹۶: ۲۹۶)
«۳۶ بار [بار=واحد اندازه گیری] آرد، همسر مردونیه، دختر شاه جیره دریافت کرد. روزانه ۹ بار (یک جیره) در کوردوشوم، (یک جیره) در بسیتمه، (۲ جیره) در لیدومه دریافت کرد. او سندی مهر شده از سوی شاه را حمل کرد. سال بیست و سوم، ماه دوازدهم» این سند نشان می دهد که یک شاهزاده خانم مشغول سفر بوده و در طول راه، در ایستگاه هایی، جیره دریافت کرده است.
علاوه بر این، می دانیم که نشان دادن زنان روی مهرها رایج بوده است. بر یک مهر استوانه ای که مربوط به سده پنجم (پ.م) است، زنی روی تخت سلطنتی نقش شده است که لباس پارسی به تن دارد. همچنین می توان به مهر ۷۷ از الواح باروی تخت جمشید و یک دیوار آویز تزئینی که چهار زن را در دو طرف عودسوزی نشان می دهد و متعلق به سده چهارم پیش از میلاد است، اشاره کرد.
این مدارک نشان می دهد که به تصویر کشیده شدن زنان چه اشراف و چه معمولی برخلاف روایات یونانی، ممنوعیتی نداشته است. (بروسیوس ۱۹۹۶: ۸۶-۸۷)
به نظر می رسد که آداب و رسوم پارسی و همین طور سنت های بومی منابع بیرونی به نحوی در کنار یکدیگر باعث تصویر شدن زنان هخامنشی به صورت محبوسانی در حرمسرا شده است. این تصویر چنان قوی بود که یک کاخ هخامنشی را کاوشگران، حرمسرا خواندند. (اشمیت ۱۹۵۱: ۲۵۵) صرف نظر از دلیل هایی که برای این نامگذاری می آورند. (شهبازی ۱۳۸۹: ۱۶۸) به نظر می رسد، این نامی که باستان شناسان بر کاخ گذاشته اند کاملا تحت تاثیر سنت های تاریخ نگاری یونانی بوده است.
با کشف گل نوشته های باروی تخت جمشید که اسنادی روزانه هستند و حقایق را از چشم اندازی درونی نشان می دهند؛ می توان تصویرهای بیرونی را به زیر سوال برد. (بروسیوس ۱۹۹۶) زنان نه فقط در ساختمانی بسته به نام «حرمسرا» محدود نبوده اند، بلکه اسنادی مانند PF 1835 نشان می دهند که دارای املاک مستقلی بوده اند که اداره آن نیز به عهده خود ایشان بوده است. (هلوک ۱۹۶۹: ۵۰۴)
یزدان صفایی / جامجم
اولین گروه نمایندگی ایران در نخستین نشست سازمان ملل:
اولین گروه نمایندگی ایران در نخستین نشست سازمان ملل در لندن شرکت کردند (۱۳۲۶) رییس گروه اعزامی حسن تقی زاده بود. ۱- نصرالله انتظام ۲- باقر کاظمی ۳- حسن تقی زاده ۴- علی سهیلی ۵- مصطفی عدل ۶- عباسعلی خلعتبری
این تاج در سال 1346 از میان جواهرات ملی توسط وان کلیف و آرپل ساخته شده است. وزن این تاج یک کیلو و 489 گرم است و از الماس، برلیان، زمرد، لعل، یاقوت و مروارید ساخته شده است.
این جواهرات معرفیشده، فقط بخش کوچکی از زیباترین دستساختههای ارزشمندی است که هریک از آنها بیانگر هنرمندی جواهرسازان ایرانی است که گنجینه جواهرات ملی ایران را میسازند.
این موزه، سیستم حفاظتی خاصی هم دارد، برای رفتن به موزه باید ابتدا وسایل خود را از زیر دستگاه رد کنید، سپس از سه دروازهی امنیتی عبور کنید. البته هیچ وسیلهای هم نمیتوانید همراه داشته باشید و باید همهی وسایل خود، حتی کیف دستی را به صندوق امانات موزه بسپارید. برای دیدن این موزه، گاه باید در صف طولانی بایستید، چون علاقهمندان بسیاری خواهان دیدن جواهرات خزانهی ملی هستند. البته اگر مجبور به انتظار کشیدن برای دیدن موزه شوید، باز هم دیدن جواهرات زیبا و پر زرق و برق این موزه به این انتظار میارزد.
تخت طاووس یا تخت خورشید
بعد از عبور از لایههای حفاظتی موزه و تحویل دادن وسایل، به زیرزمینی وارد میشوید که به خزانهی موزه میرسد. در اینجا «تخت طاووس» اولین شیء باارزش موزه است که چشم شما را میگیرد که پشت شیشه قرار دارد و بیرون از گنجینهی اصلی نگهداری میشود.
این تخت به فرمان فتحعلیشاه در سال 1216 هجری قمری و با جواهرات و طلای موجود در خزانه ساخته شد و بهدلیل وجود نشان خورشید در بالای تخت، به این نام معروف شده است. البته بعد از ازدواج فتحعلیشاه با «طاووس تاجالدوله» تخت طاووس نام گرفت.
گنجینه اصلی موزه تقریبا تاریک است و فقط نوری کمجان، گنجینه را روشن میکند. این گنجینه نسبت به هرگونه برخوردی، حساس است و با کوچکترین ضربهای، آژیرها فعال میشود.
در سالن اصلی، گنجینههای بسیاری وجود دارد که از قدیمیترین جواهرات ایران تا جواهرات دورهی پهلوی، در آنجا نگهداری میشود که هریک با هنرمندی خاصی ساخته شدهاند و چند راهنما به زبان انگلیسی و فارسی این اشیا را معرفی میکنند. برخی از این جواهرات زیبا و قیمتی، در ادامه معرفی میشوند:
تُنگ مینا
این تُنگ، تصاویر گلوبوته دارد و بالای آن، تصویر چند زن دیده میشود. این تنگ از زیباترین نمونههای میناکاری ایران بهشمار میآید که در اواخر قرن 18 میلادی ساخته شده است.
شمعدان سلام عید
شمعدان طلا، آراسته به لعل، زمرد، یاقوت، شرابههای مروارید و آویز زمرد. این شمعدان با جفت خود، در آیین «سلام» عید نوروز در دو سوی تخت طاووس قرار داده میشد و اوایل قرن 19 میلادی ساخته شده است.
کوزه قلیان با تخم شترمرغ
این کوزه نارگیلیشکل از تخم شترمرغ است و بسیار ظریف حکاکی شده و پایههایی از طلا دارد.
کوزه قلیان فیروزه
این کوزه مرصع به فیروزه و یاقوت است که در نیمهی دوم سدهی 13 هجری قمری ساخته شده است.
الماس دریای نور
شاید این الماس در میان جواهرات ملی ایران، مقام نخست را داشته باشد. این الماس در کنار الماس «کوه نور»، یک زوج دانسته میشود. در حالی که از نظر تراش و رنگ، هیج وجه مشترکی با هم ندارند. هر دو گوهر متعلق به نادرشاه بودهاند و بعد از مرگ نادرشاه، الماس «کوه نور» به افغانستان برده شد. سپس به شاهشجاع رسید و بعد بهدست سردار هندی، شیرپنجاب، رسید و سپس بهدست کمپانی هند شرقی افتاد که بهوسیلهی آنها به دربار انگلیس رفت و به ملکه ویکتوریا هدیه داده شد. اکنون این الماس در انگلیس است و در تاج ملکه مادر نصب شده است.
ناصرالدینشاه معتقد بود، الماس «دریای نور» یکی از گوهرهای تاج کوروش بوده، او به این الماس علاقه داشته و گاهی آن را به کلاه و گاهی به سینهی خود میزده است. وزن الماس «دریای نور» 182 قیراط است و رنگ آن صورتی است که از کمیابترین رنگها در میان الماسها است.
تخت نادری
این تخت اگرچه تخت نادری خوانده میشود، اما هیچگونه رابطهای با نادرشاه ندارد؛ براساس کتیبههای تخت، این اثر در زمان فتحعلیشاه ساخته شده است. شاه از این تخت در ییلاقهای اطراف تهران استفاده میکرد. به همین منظور، قطعات تخت بهصورت جداگانه و قابل حمل ساخته شده که 12 تکه دارد و تعداد جواهرات آن بیش از 26هزار قطعه است. این تخت در دو مراسم تاجگذاری پهلوی نیز استفاده شد.
کلاه عباسمیرزا
کلاه مرواریددوزی شده عباس میرزا (پسر فتحعلیشاه) بهشکل تاج و از پارچهی اطلس و مخمل قرمز است که روی آن، مرواریددوزی و پولکدوزی شده و در بالای آن، یک تخمهی زمرد درشت با گیلاوی الماس در چنگ طلا نصب شده است. این کلاه را عباسمیرزا در آیینهای رسمی و «سلام» استفاده میکرد.
سنجاق سینهها
سنجاقسینههای این موزه با مرواریدهای بسیار درشت در قرن 19 میلادی ساخته شدهاند. نقش اردک با مروارید سیاه و نقش قو با مروارید سفید ساخته شده است.
انفیهدان زمزد
این انفیهدان از 92 قطعه زمرد بسیار اعلا، خوشرنگ و صاف تشکیل شده است.
آفتابه و لگن
این آفتاب و لگن طلای مینا برای شستن دست در زمان فتحعلیشاه ساخته شد.
جقه نادری
این جقه، آراسته به الماس و زمرد است که در وسط آن، تخمهی زمرد دامله خوشرنگی نصب شده است. در زیر جقه، سه آویز زمرد خوشرنگ امرودی آویخته شده است. قسمت بالای جقه، هفت شقه است، در دو طرف شقهها هم دو ریسه برگ و گل الماسنشان ساختهاند و از نوک شقههای جقه دو آویز زمرد بسیار اعلای سعیدی امرودی آویخته شده است. در بالای تخمه وسط، هلال الماسنشان و در پایین دو سو، شبیه درفش، طبل، لوله توپ و سر نیزه نصب شده است. پارچه درفش به سه ردیف یاقوت الماس و زمرد کمرنگ تقسیم شده است. تمام جقه آراسته به الماسهای فلامک خوشرنگِ درشت و ریز است. این جقه در سده 12 هجری قمری در ایران ساخته شده و گاهی رضاخان پهلوی هم از آن استفاده میکرده است.
تاج کیانی
تاج فتحعلیشاه، معروف به تاج کیانی که آراسته به الماس، زمرد، یاقوت و مروارید است. این تاج در زمان فتحعلیشاه در ایران ساخته شد و مورد استفادهی شاههای قاجار بوده است. این تاج اولین تاجی است که بعد از دوران ساسانی، به این صورت ساخته شده است.
کُره جواهرنشان
این کُره در سال 1291 بهدستور ناصرالدینشاه و توسط گروهی از جواهرسازان ایرانی به سرپرستی ابراهیم مسیحی از جوهرات پیادهای که در خزانه موجود بود، ساخته شد. وزن طلای بهکار رفته در این کُره، 34 کیلوگرم و وزن جواهرات آن بیش از سه کیلوگرم است و بیش از 52هزار قطعه جواهر روی این کُره نصب شده است. پیدا کردن کشورهای مختلف روی کره کار آسانی نیست، چون کشورها به دقت مشخص نشدهاند. دریاها روی کره به وسیلهی زمرد و خشکیها بهوسیله یاقوت نشان داده شده، ایران نیز با الماس روی این کره نشان داده شده است.
قطر کُره تقریبا 66 سانتیمتر است و روی پایهای تماما از طلای آراسته به جواهرات قرار گرفته است.
جبه تاجگذاری رضاشاه
این جبه از ابریشم دستبافت است، زمینهی سفید و بتهجقهای درشت دارد. حاشیهی آن، شش سانتیمتر پهنا دارد و زردوزی شده است. این جبه برای مراسم تاجگذاری رضاشاه دوخته شده و در مراسم تاجگذاری محمدرضا پهلوی در سال 1346 نیز مورد استفاده قرار گرفت، وزن مرواریدهای شنل بیش از 21 مثقال است.