چالوس

چالوس

بزرگترین مرجع معرفی نقاط دیدنی و تفریحی برای مسافرت و گردش
چالوس

چالوس

بزرگترین مرجع معرفی نقاط دیدنی و تفریحی برای مسافرت و گردش

پیش بینی سال ۲۰۲۵


آغازو


عطارد اکنون در درجه ۲۹ ماهی قرار دارد؛ سیاره‌ای که طی ۶ هفته اخیر مدام در محور جهانی (World Axis) عقب و جلو می‌رفته است. امشب یا بامداد فردا، عطارد بالاخره وارد برج حَمَل (بره) می‌شود! بلافاصله پس از آن، یک اتصال بسیار مهم با نپتون در درجه صفر حَمَل شکل می‌گیرد و اینجاست که ما واقعاً شروع به احساس انرژی تازه نپتون خواهیم کرد.

در حال حاضر، عطارد در یک تثلیث کامل با مریخ قرار دارد که در درجه ۲۹ سرطان ایستاده. 

اگر در روزهای گذشته احساس سنگینی عاطفی یا تحریک‌پذیری کرده‌اید، این نتیجه چرخه ۷.۵ ماهه مریخ در این مکان است.

 مریخ می‌خواهد مطمئن شود که تمام اشک‌هایتان را ریخته‌اید، با تمام کینه‌های قدیمی‌تان آشتی کرده‌اید و واقعاً یاد گرفته‌اید چطور از خودتان مراقبت کنید.


ماه هم اکنون در درجه ۲۳ عقرب است و یک تثلیث عالی دیگر با مریخ و عطارد شکل داده. در واقع، امروز صبح ما در دل یک مثلث بزرگ آبی قرار داریم! و هنوز هم پیوند سه‌گانه گره شمالی، زحل و ونوس در درجات پایانی ماهی برقرار است. امروز، آخرین روز غرق شدن در این استلیوم بزرگِ آبی است. در این چند هفته، ما تمام احساسات قدیمی‌مان را دوباره تجربه کردیم. رویاها، ترس‌ها، زخم‌ها، و حتی پارانویاهایی که در دل‌مان پنهان کرده بودیم، یک به یک بیرون آمدند تا با آن‌ها مواجه شویم.

اما از امشب تا فردا، یک تغییر بزرگ اتفاق می‌افتد: ما از استلیوم آبی خارج شده و وارد استلیوم آتش می‌شویم. عطارد به نپتون در درجه صفر حَمَل می‌پیوندد، خورشید و کایرون نیز همچنان در حَمَل در اتصال هستند. ترس‌ها و احساس بی‌قدرتی‌مان حالا شروع به تبدیل شدن به اعتماد به نفس و انگیزه برای عمل خواهند کرد. ماه نیز از عقرب وارد قوس (کماندار) خواهد شد، که آتش بیشتری به این فضا می‌افزاید!

و صبر کنید… مریخ هم تا چند روز دیگر از سرطان به اسد (شیر) می‌رود، چرا که اکنون در درجه ۲۹ سرگردان است. تا آخر این هفته، ما رسماً درون یک استلیوم آتشی خواهیم بود و بازی کاملاً عوض خواهد شد. مریخ وارد مقابله با پلوتو در درجه ۳ دلو می‌شود؛ انرژی‌ای که ما را به حوالی اواسط تا اواخر نوامبر برمی‌گرداند، زمانی که این مقابله برای اولین‌بار رخ داد (قبل از حرکت بازگشتی مریخ).

وووووووووو اکنون مارپیچ حیات ابدی کریست و مارپیچ مرگ در حال جدا شدن هستند. کک کودددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد یک لحظه چرخه کامل است و می‌توان انتظار داشت  انرژی‌های بزرگی شروع به حرکت کنند.


در طول یک هفته گذشته، بیش از ۳۰ فوران خورشیدی رخ داده که در ماه‌های اخیر بی‌سابقه بوده. یک طوفان خورشیدی قوی نیز در راه است که طی دو روز آینده به ما خواهد رسید. زمین‌لرزه‌های بزرگ‌مقیاس در سراسر جهان گزارش شده‌اند و این هم‌زمان با رسیدن اورانوس به درجات بحرانی ثور است.


 اورانوس قبلاً هم در حوالی اوت-سپتامبر سال گذشته به این درجات رسید و شاهد فعالیت شدید زلزله و آتش‌فشان بودیم. از شنبه آینده که فصل ثور آغاز می‌شود، ما بی‌ثباتی بیشتری خواهیم دید، چرا که خورشید به سوی اتصال با اورانوس حرکت خواهد کرد.


واقعیت فیزیکی ما در حال تغییر است و ما این را در هر سطحی حس می‌کنیم. خط پایه انرژی زمین مادر در حال حاضر حدود ۱۰۹ است و انرژی‌های ترس با سرعت بالایی در حال بیرون آمدن به سطح هستند. ما باید روی ارتعاشات بالاتر تمرکز کنیم؛ تمرکز بر شادی و شبکه‌های شادی بسیار حیاتی است
#ستاره
منتظر شروع زلزله ها باشید
بی ثباتی و جنگ های تازه آغاز می‌شود .


مهم ترین تاریخ دنیا در راه است و تغییرات بزرگی از این تاریخ رخ میده

بهش میگن روز مربع
یا
Square day
18/04/25
سه به توان دو ،چهار به توان دو ،پنج به توان دو
در واقع جمع ۱۸ میشه یک بعلاوه هشت
نه
و همه عدد های این روز ریشه دوم دارند
و دنیا تغییرات بزرگ میکنه در سطح قدرت های بزرگ
این روز شروع تغییرات بزرگ
❤️

تمام حقیقت


متن مهمی نوشتم بخوانید حتما
ذهن تون اینطوری باید نگاه کنه به مسائل :

در جهانِ پرهیاهوی امروز، بزرگ‌ترین تله‌ها آن‌هایی هستند که با وعده‌های درخشان پوشیده شده‌اند. مردم، در عطشی تمام‌نشدنی برای رسیدن به آرامش سریع و نتیجه‌ی فوری، اغلب بدون تأمل، اسیر تصمیماتی می‌شوند که در ابتدا دل‌فریب به‌نظر می‌رسند، اما در ادامه، تاوان سنگینی دارند.

 فریب، همیشه با هیجان می‌آید؛ و حقیقت، اغلب در سکوت پنهان است.


نیکولو ماکیاولی، اندیشمند بی‌پرده‌ی سیاست، سال‌ها پیش هشدار داده بود: انسان‌ها بیشتر مجذوب آن چیزی می‌شوند که بتواند رنج کنونی‌شان را فوراً کاهش دهد، حتی اگر آن وعده، توخالی و خطرناک باشد. این حقیقت، فقط به سیاست محدود نمی‌شود؛ بلکه در اقتصاد، روان‌شناسی، آمار و حتی تصمیمات روزمره زندگی، حضور پررنگ دارد.

در حوزه‌ی اقتصاد، تجسم روشن این نگاه، در آثار هنری هزلیت دیده می‌شود. نویسنده‌ی کتاب کلاسیک «اقتصاد در یک درس»، که نه‌فقط برای اقتصاددانان، بلکه برای هر انسانی که بخواهد گرفتار فریب‌های رایج نشود، یک نقشه‌ی راه عقلانی و خردمندانه است.

اما آن «یک درس» چیست؟
هزلیت می‌گوید: هر سیاست اقتصادی باید از دو منظر سنجیده شود: اول، اثر آن بر تمام گروه‌های جامعه، و دوم، اثر آن در تمام بازه‌های زمانی—نه فقط اکنون، نه فقط برای یک طبقه خاص.

به‌عبارت دیگر، اگر فقط به نفع یک قشر موقتاً خوشحال‌کننده باشد، آن سیاست فریب است، نه پیشرفت.

در جهانی که رسانه‌ها مدام روی اخبار فوری، رشدهای یک‌شبه، جهش‌های بازار، و موفقیت‌های لحظه‌ای تمرکز دارند، نگاه بلندمدت و همه‌جانبه، به ابزار بقای فکری تبدیل می‌شود.

جالب اینجاست که در علوم داده، تحلیل بازار و آمار هم، برای همین خطای شناختی، نام ویژه‌ای دارند:
«سوگیری بازماندگی» (Survivorship Bias).

معروف‌ترین مثالش برمی‌گردد به جنگ جهانی دوم. نیروی هوایی آمریکا نگران تلفات بالا در هواپیماهای جنگی‌اش بود. 

گروهی از محققان دانشگاه کلمبیا مأمور شدند بررسی کنند کدام بخش‌های بدنه‌ی هواپیماها بیشترین آسیب را دیده‌اند تا آن نواحی را تقویت کنند. آن‌ها نقشه‌ای تهیه کردند: بال‌ها، دم، و بخش‌هایی از بدنه‌ی هواپیما پر از سوراخ گلوله بود. تصمیم بر این شد که این قسمت‌ها باید زره‌پوش شوند.


اما آبراهام والد، ریاضیدان برجسته‌ی آن پروژه، تفسیری خارق‌العاده ارائه داد:
«شما دارید به اشتباه فقط روی بازمانده‌ها تمرکز می‌کنید. این هواپیماها با وجود تمام این گلوله‌ها توانسته‌اند بازگردند. پس نقاطی که آسیب ندیده‌اند، همان‌هایی هستند که احتمالاً برای دیگران کشنده بوده‌اند؛ و ما باید دقیقاً آن بخش‌ها را تقویت کنیم.»

به‌عبارت دیگر: آن‌چه دیده می‌شود، تمام حقیقت نیست.
و این دقیقاً همان درسی است که در همه‌ی ابعاد زندگی باید آموخت.

این سوگیری بازماندگی، امروزه به‌شکل‌های متفاوت‌تری خود را نشان می‌دهد:
• در سرمایه‌گذاری، وقتی فقط به موفق‌های بازار نگاه می‌کنیم و بازنده‌ها را نادیده می‌گیریم.
• در شبکه‌های اجتماعی، وقتی فقط زندگی‌های درخشان و موفقیت‌آمیز افراد را می‌بینیم، نه رنج‌ها و شکست‌هایشان.
• در تصمیم‌گیری‌های عمومی، وقتی فقط به نتایج فوری توجه می‌کنیم، نه به تبعات بلندمدت و پنهان.

و خطرناک‌تر از همه، زمانی‌ست که نظام‌های قدرت، آگاهانه از همین خطاها برای کنترل ذهن جمعی استفاده می‌کنند

وقتی اخبار، تبلیغات، حتی مشاوران اقتصادی، فقط آن چیزی را نشان‌مان می‌دهند که «باید ببینیم»، و آن‌چه را نباید بفهمیم، در سکوت دفن می‌کنند.


شاید نتوانیم به‌کلی از فریب‌ها در امان بمانیم، اما می‌توانیم هوشیارتر شویم.
می‌توانیم بیاموزیم که:
• هر تصمیمی را از زاویه‌ی بلندمدت و چندبُعدی ببینیم.
• هر وعده‌ی فوری را با پرسش‌هایی عمیق بسنجیم.
• و هر «حقیقتی که جلو چشم ماست» را با این سؤال بررسی کنیم: چه چیزی در این تصویر کم است؟

اگر یک اصل، در سه حوزه‌ی کلیدی—سیاست، اقتصاد، و تحلیل داده‌ها—به یک نتیجه‌ی مشترک می‌رسد، یعنی آن اصل، سنگ‌بنای فهم واقعیت در دنیای امروز است:


فریب، همیشه آشکار نیست؛ گاهی در آن‌چیزی است که نمی‌بینیم

حتما با این دید تو شرایط الان زندگی کنید وگرنه شکست شما حتمی است .

دزدی است وقتی

دزدی، تنها بالا رفتن از دیوار خانه‌ی مردم و بریدن قفل گاوصندوق نیست. گاهی لباسی رسمی بر تن دارد، گاهی لبخندی مودبانه بر لب، و گاهی پنهان در پس واژه‌هایی خوش‌ آب‌ و رنگ نشسته است.
آنگاه که پزشکی، نه برای نجات جان، که برای چرب‌ شدن نان همکارش، بیماری بی‌خبر از همه‌جا را به دام رادیولوژی‌ای غیرضروری می‌فرستد؛
آنگاه که راننده‌ای، مسافر غریب را چون طعمه‌ای می‌بیند و او را دور شهر می‌چرخاند تا دستانش دو برابر کرایه را بستانند؛


آنگاه که تعمیرکاری با دستان آغشته به روغن و چهره‌ای خسته‌نما، برای تعویض پیچِ پنج‌هزار تومانی، دویست هزار طلب می‌کند و با لبخندی دروغین تشکر می‌شنود؛


آنگاه که کارمندی، به جای گشودن گره از کار مردم، مشغول تماشای فیلم و بازی در “سیستم قطع” است؛
در همه‌ی این‌ها، دزدی رخ داده است.

دزدی‌ست، 

وقتی وعده می‌دهی و عمل نمی‌کنی؛ 

نه فقط اعتماد مردم، که ایمانشان را به زندگی می‌ربایی.


دزدی‌ست، وقتی استاد، 

بی‌مطالعه به کلاس می‌آید و به بهانه‌ی کنفرانس، 

ساعت درس را بر دوش دانشجویان می‌گذارد.


دزدی‌ست، وقتی کارخانه‌داری، 

اسید را در قالب آبلیموی ناب به جان مردم می‌ریزد و سود می‌برد.


و دزدی‌ست، وقتی مأمور بهداشت این تقلب را می‌بیند و چشمانش را می‌بندد.

نه، دزدها فقط در تاریکی شب و با چهره‌هایی پوشیده نمی‌آیند.
گاهی رایحه‌ی ادکلن دارند، ساعت‌های طلایی به دست دارند، حرف‌های فخیم می‌زنند، اما جان و وقت و اعتماد مردم را به تاراج می‌برند.

چه ساده‌تر، چه تلخ‌تر:
دزدهایی با خالکوبی و کاپشن خلبانی، به مراتب شریف‌ترند از آنانی که در لباس شرافت، بی‌صدا می‌دزدند.

بیایید در آیینه‌ی وجدان خویش بنگریم؛
احساس مسئولیت کنیم، پیش از آن‌که چوب بی‌صدای خدا، بر فرق‌مان فرود آید

جایی در این مسیر، شادی مُرد

ما همه این را می‌دانیم و حسش کرده‌ایم:

 جایی در این مسیر، شادی مُرد.

مرگش ناگهانی بود؟

 یا آرام‌آرام در طول زمان از بین رفت؟

تشخیصش سخت است، اما از سال ۲۰۲۰ و با تعطیلی جهانی ناشی از پاندمی، شادی به‌تدریج از آگاهی جمعی ما ربوده و تخلیه شد. بیشتر ما از دهه ۲۰۰۰ خاطرات خوشی داریم، و من به‌شدت به یاد دارم که شادی سال ۲۰۱۹ چطور ناگهان متوقف شد.

آیا این یک بازتنظیم جمعی بود؟
همه‌ی ما در تونل‌های تاریک تاریخ و نظریه‌های “بازتنظیم” سرک کشیده‌ایم؛ از فرضیه‌ی سیل‌های گِلی گرفته تا سوزاندن کتاب‌ها، نسل‌کشی‌ها، عصرهای یخبندان و غیره.

 در تاریخ بشر نقاط بسیاری بوده که گویی همه چیز پاک شده است. تاریخ ما بارها از نو شروع شده، و شاید همین است که باعث سردرگمی ما درباره‌ی گذشته‌ و منشأمان شده است.


من باور دارم که در سال ۲۰۲۰ نوعی «بازتنظیم انرژیایی» بر آگاهی جمعی ما اعمال شد.
آن‌قدر ظریف و در عین حال عمیق بود که تا همین حالا متوجه‌اش نشدیم. با پیشرفت هوش مصنوعی، سلاح‌های انرژیایی، پروژه‌هایی مانند MK-Ultra و موارد دیگر، این نظریه چندان هم دور از ذهن نیست. البته می‌توان به ماجرای کووید، واکسن‌ها و داستان‌های پنهان پشت آن‌ها پرداخت، اما قضیه فراتر از این‌هاست.

چه می‌شود اگر پاندمی و قرنطینه اصلاً «ماجرا»ی اصلی نبودند؟
چه می‌شود اگر آن‌ها فقط یک سرگرمی ماهرانه بودند تا تفرقه بیندازند، کینه بکارند، و مردم را نسبت به یکدیگر پر از نفرت و قضاوت و رنجش کنند؟
در همین حین، “بازتنظیم واقعی” در پس‌زمینه در حال وقوع بود.

من نظریه‌ای کامل برای این موضوع ندارم، اما می‌توانم حس کنم که یکی از پیچیده‌ترین سلاح‌هایی که می‌توانست علیه ما استفاده شود، 

ربودن شادی ما بود—شادی، که یکی از والاترین ارتعاشات موجود در سیاره است

به زندگی کردن در حال بپردازید
تا شاد شوید
وسلام.

چرا این هفته طلا و کل بازار های جهانی سقوط کرد؟

سوال ؛ به نظر تون چرا این هفته طلا با کل بازار های جهانی سقوط کرد؟
وقتی بازار های سهام کرش میکنه
در واقع باید طلا رشد کنه
حالا چرا این اتفاق نیوفتاده .؟

طبق گزارش بانک استاندارد چارترد، این هفته صندوق‌های پوشش ریسک (hedge funds) برای پاسخ به بزرگ‌ترین درخواست‌های مارجین (margin calls) از زمان کووید ۲۰۲۰، از طلا استفاده کرده‌اند.

توضیح ساده‌تر:
مارجین کال یعنی وقتی ارزش دارایی‌های یک سرمایه‌گذار در بازارهای مالی کم میشه، کارگزاری ازش می‌خواد پول بیشتری وارد حساب کنه تا ضرر احتمالی رو پوشش بده. حالا طبق این خبر، این هفته فشار مالی روی بعضی صندوق‌های سرمایه‌گذاری خیلی زیاد بوده (در حد دوران کرونا)، و اون‌ها مجبور شدن برای تأمین نقدینگی، از ذخایر طلاشون استفاده کنن.‌
یعنی صندوق ها برای جلوگیری از نابودی هر آنچه از طلا داشتن رو شروع به فروختن کردن
تا جلوی مارجین کال شدن رو بگیرن .
در واقع وقتی بازار ها ریزش سنگین  میکنه طلا هم قطعا ریزش میکنه .

اینم از کریپتو 
اتریوم به زیر ۱۷۰۰ دلار آمد
و بیت به زیر ۸۱ هزار دلار …
ریزش ادامه دار خواهد بود