در بررسی فراز و نشیبهای تاریخ ایران،
میتوان ردپای چهار دوره اشغال نظامی برجسته را مشاهده کرد که هرکدام به شیوهای پایان یافته و زمینهساز تحولاتی نوین در هویت ملی و فرهنگی مردم ایران شده است. نگاهی دوباره به این رویدادها، با اضافه کردن جزئیات بیشتر و بدون شباهت به متنی که پیشتر مطرح شد، میتواند تصویری جامعتر از مقاومت ایرانیان در برابر سلطهی بیگانگان ارائه دهد.
خورشیدگرفتگی مبارک در نشان حمل!
ترکیب انرژیهای حوت و حمل هنوز هم تا عمق سلولها خستگی بر جانمان میریزد، اما احتمالاً از فردا اندکی احساس گشایش خواهیم کرد. گره شمالی در حوت و گره جنوبی در سنبله دارند به ما میآموزند که همیشه در همان لحظاتی که احساس میکنی دیگر طاقتی نمانده، که دیگر هیچ چیز را نمیتوانی تاب بیاوری، ناگهان همهچیز فرو میریزد و اوضاع از کنترل خارج میشود.
گاهی با خودم فکر میکنم چرا این تحولات نمیتوانند زمانی رخ دهند که حالمان خوب است و آمادهایم؟
اینطور خیلی راحتتر میبود. اما این همان فریب کنترلطلبی «من» است؛ و واقعیت این است که ما هیچچیز را نمیتوانیم کنترل کنیم.
هیچگاه زمان یا لحظهای کامل و بینقص برای وقوع رخدادها وجود نخواهد داشت (سنبله). در عوض باید هرجومرج محض زندگی را در آغوش بگیریم و به یاد داشته باشیم که کیهان و انرژی جهانیِ منبع، در زمانبندیاش بینقص است (حوت).
بدترین کارمایی که صددرصد به شما بازخواهد گشت تحقیر و تمسخر دیگران است.
اگر دیگران را تحقیر کنید انسانی را حقیر نکرده اید، بلکه روح الهی او را و آفریدگار و هستی بخش کائنات را مورد تمسخر قرار داده اید.
شک نکنید آنچه در مورد دیگران تصور میکنید، روزی درباره ی خودتان به حقیقت خواهد پیوست.
انسانها بخاطر آنچه گمان میکنند خودشان دارند و دیگران آن را ندارند، آنها را تحقیر میکنند اما نمیدانند این عمل دارایی شان را یک روز به نحوی، از آنها خواهد گرفت.
داراییهای شما منشاء درونی دارند که در درون شما مانند یک چشمه میجوشند و بیرون از شما تجلی پیدا میکنند.
تهمت" تحقیر" و تمسخر" دقیقاً همین چشمه ها را خشک میکند.
و آن دارایی که سبب فخرفروشی شما و تحقیر دیگران شده از دست خواهد رفت.
یک اصل کلی وجود دارد که میگوید:
غرور" و خودپسندی"، تمام داشته هایتان را از شما خواهد گرفت و فروتنی" بقای داشته هایتان را تضمین خواهد کرد.
هیچ داشته ای در این جهان ابدی نیست که موجب فخرفروشی شود.
همواره بگو: خدایا مرا نسبت به آنچه به من عطا کردی متواضع ساز. مبادا به خاطر آنچه که دارم به دیگران فخر فروشی کنم.
یک سوال به نظر شما قانون ها برای چی وضع میشه یعنی قانون برای پیشرفت و بهتر شدن جامعه است یا به ازای هر قانون جامعه بدبخت تر و بیچاره تر میشه ؟
در ایتالیا جوانی به نام آلفردو دکه کوچکی داشت که در آن عرق سگی میفروخت.
هر بطرى را به قیمت دو لیره میفروخت،هزینه تولید 1.8 لیره بود، هر روز 200 بطری میفروخت و درآمدش روزانه 40 لیره بود و با این 40 لیره با مادرش به دشواری زندگی میکرد.
روزی دولت بنیتو موسولینی قانونی امضا کرد که فروش عرق سگی ممنوع شد و پلیس عرق فروشى ها را پلمپ کرد.
آلفردو در پارکى سرگردان و بسیار غمگین بود ، ناگهان یک نفر از پشت سرش گفت :
هی آلفردو! خوب شد پیدات کردم امروز تمام عرق فروشی های شهر رو تعطیل کردن چیزی تو خونه داری به من بدی ؟ به جای دو لیره ، بهت 10 لیره میدم.
آلفردو سریع به خانه رفت یک بطرى در کیسه مشکی گذاشت و یواشکی دست مشتری داد و ده لیره گرفت و به مشتری گفت :
اگه باز هم خواستی بیا و به دوستان قابل اعتمادت هم بگو ، اسم رمز اینه :
"آقا ببخشید ! دیروز بازی اینتر و یونتوس رو دیدید؟
روزهای بعد هم آلفردو به پارک میرفت هر روز تعداد مشترى بیشتر میشد در آمد او کم کم روزانه به 200 لیره رسیده بود او خانه خرید و برای مادرش خدمتکار گرفت و با ویتوریا نامزد کرد و دوستان جدیدی پیدا کرد !
آلفردو کم کم شهرتش فزونی گرفت طوری که پلیس از افزایش ثروت او مشکوک شد که نکند که او به صورت مخفیانه عرق سگی میفروشد ماموری را برای تحقیق فرستادند ، مامور فردایش برگشت و گفت نه قربان آلفردو هیچ قانون شکنی ای انجام نداده است ! مامور دیگری را فرستاند و او هم همین را گفت ! مامور دیگر هم همین را گفت و اینگونه بود که خیال رئیس پلیس راحت شد که مشکلی در کار نیست ! ماموران برای حق السکوت روزانه 5 لیره میگرفتند ! کم کم خود رئیس پلیس هم شروع به رشوه گرفتن کرد.
تا اینکه موسولینی به گسترش یک باند مافیایى مشکوک شد و اختیارات سازمان جاسوسی را برای نفوذ در مافیا افزایش داد اما افسوس که دیگر دیر شده بود !
آلفردو مقاماتى را خریده بود که از قضا یکی از آنها رئیس اطلاعات بود و برای آلفردو اطلاعات می آورد و مرتب موسولینی را در مورد مافیا گیج میکرد، آلفردو با متفقین متحد شد و زمینه سقوط موسولینی را فراهم کرد در نظام جدید ، نخست وزیران توسط آلفردو نصب و عزل میشد در واقع همه سیاستمداران فهمیده بودند که " پدر خوانده " کیست .
هر سیاستمدارى تلاش کرد که فروش عرق سگی را آزاد کند به شکل فجیعی ترور شد.
عموم تصور میکنند که مافیا در فقدان قانون رشد میکند حال آنکه دقیقا جریان برعکس است مافیا از قانون تغذیه میکند منتهی از یک قانون اضافی یا نامناسب !
*هر جا قانون اضافه اى باشد مافیا آنجاست
ضربدر تمامی مافیا های داخلی …