چالوس

چالوس

بزرگترین مرجع معرفی نقاط دیدنی و تفریحی برای مسافرت و گردش
چالوس

چالوس

بزرگترین مرجع معرفی نقاط دیدنی و تفریحی برای مسافرت و گردش

تسلیم در هیاهوی فراموشی

تسلیم در هیاهوی فراموشی
فراموشی عزت نفسی که داشتیم …
در میان خرابه‌های تاریخ، آن‌چه از همه عمیق‌تر در سکوت فرو رفت، نه دیوارهای فروریخته‌ بود و نه کتاب‌های خاکسترشده، بلکه چیزی لطیف‌تر، پنهان‌تر و ویرانگرتر از همه: «احساس ارزشمندی جمعی» بود؛ آن چیزی که امروزه به آن عزت نفس ملی می‌گوییم.

ایرانی پیش از مغول، وارث تمدنی بود که بافته از حکمت، زبان، معماری و شرافت درونی بود. اما با تاخت‌وتاز قوم چادرنشین، گویی نه فقط دیوان‌ها، که دینداری، نه فقط کاخ‌ها، که باور به توانایی‌های خودمان به تاراج رفت. نه فقط خون، که شوق خلق و اعتماد به نفس، بی‌صدا ریخته شد.

و از دل این ویرانی، فریادی بیرون نیامد، بلکه زمزمه‌ای همیشگی و مزمن از تردید، مصلحت‌اندیشی، ترس و سرافکندگی به ارث ماند؛ و این زمزمه در قرن‌های بعدی آرام‌آرام به زبان فرهنگ بدل شد: به «سکوتی محتاطانه»، به «ریاکاری» به‌جای صداقت، و به «جبرگرایی» به‌جای انتخاب. ما نه جنگیدیم، نه بازسازی کردیم؛ فقط آموختیم چطور زنده بمانیم بی‌آنکه دیگر زندگی کنیم.

و این فراموشی از درد، خود درد بزرگ‌تری شد. زیرا که غم را باید گریست، نه پنهان کرد. باید از دل سوگ، اراده برانگیخت، نه انکار ساخت. در آن هنگام که آلمان از ویرانی جنگ برخاست یا ژاپن از خاکستر اتم، انتخاب کردند که درد را بفهمند، نه فقط فراموش کنند. اما ما، هنوز وارث غمی هستیم که نامش را نمی‌بریم، هنوز درگیر ترمیم چهره‌ای هستیم که هیچ‌گاه فرصت اندیشیدن به خویشتن را نیافته است.

از دل این شکست، عزتی دوباره می‌تواند متولد شود؛ اما نه با تکرار شکوه مردگان، و نه با خاکسپاری عقل به پای نوستالژی. بل با اعتراف به زخم، با کاوش در چرایی فروپاشی، و با رد موروثی‌ترین دروغمان: «ما همیشه مظلوم بودیم».

کاش روزی این سرزمین، خود را نه قربانی تاریخ، که خالق آینده بداند. آن روز، دیگر تاریخ را فقط روایت نمی‌کنیم، بلکه با فهمش، آن را پشت سر می‌گذاریم

کاش روزی این سرزمین، خود را نه قربانی تاریخ، که خالق آینده بداند.
کاش این جمله بنده را همه جای مملکت حک کنید …
کاش

Arash analysis:

ترامپ در ایران به دنبال چیست ؟

 ترامپ در ایران به دنبال چیست ؟
قبلا نظریه هایی رو بررسی کردم که همه درست بود
که امروز تکمیلش می‌کنم

بدهی آمریکا به کل دنیا مجموعا ۳۵ تریلیون دلار اسمی
و بالای ۵۰ تریلیون دلار رسمی است
حالا تفکر ترامپ چیست ؟
سه بخش در دنیا
ایران
اوکراین
گرینلند
حالا چرا ؟
پاسخ ؛ معادن
فقط در باره ایران بدانید
ایران بر روی گنجی ۲۷ تریلیون دلاری نشسته است - و تنها ۲٪ از آن را استخراج کرده است

ایران با ۲۷.۳ تریلیون دلار معادن طبیعی، رتبه پنجم جهان را دارد
با داشتن این سه ناحیه و فروش همین موارد معدنی
ترامپ می‌خواد عقب ماندگی امریکا رو جبران کنه .
بخاطر همین ایران دست بالا اصلی رو تو این مذاکرات داره
چون ایران اگر توافقی نکنه اوضاعش فرقی نمیکنه
همون عین همیشگی است
اما ترامپ اگر معادن ایران رو بدست نیاره
وضعیت امریکا فرو رفته در بدهی خواهد شد و راهی برای بازیابی ندارد.
کل کشور های عربی رو گشت ترامپ نهایت ۳ تریلیون در آورد
در  صورتی که یه امضا تو ایران امریکا به ۳۰ تریلیون دلار میرسونه .
پس بدانید فعلا بازی مذاکرات ، بازی ایران است
نه آمریکا …

نتیجه ؛ قطعا توافقی عین برجام حاصل میشه
ایران هم فقط با این توافق امریکا رو سر گرم میکنه
تا در ابتدای سال آینده ضربه اصلی رو به اسرائیل با حمله ای بزرگ بزنن .

منبع کانال تلگرامی Arash analysis:

خورشید در تاروس

دروغ های ترامپ رو باور نکنید 

دروازه ای از سیاهی به زودی به روی دنیا باز میشه

و تمامی دروغ ها بر ملا میشه ….

زلزله های بیشتر
جنگ
اوج نا امیدی به دنیا میاد
●خورشید در تاروس از فردا فعال میشه در دنیا


منبع کانال تلگرامی  Arash analysis

قدرت نوشتن: شاه‌کلید رشد و پیشرفت

خب یه متن مهم نوشتم حتما بخوانید ؛

صد بار بخوانید
صد بار …

قدرت نوشتن: شاه‌کلید رشد و پیشرفت

یکی از اساسی‌ترین و سرنوشت‌سازترین مهارت‌هایی که می‌تواند مسیر زندگی ما را شکل دهد، توانایی ثبت و پردازش افکار، خواسته‌ها، اهداف، دغدغه‌ها و احساساتمان روی کاغذ است. شاید در نگاه اول، این کار پیش‌پاافتاده به نظر برسد، اما در حقیقت، یکی از بزرگ‌ترین نقاط تمایز بین افرادی است که در زندگی رشد می‌کنند و آن‌هایی که درجا می‌زنند.

اگر شما قادر باشید افکارتان را شفاف و منظم بنویسید، به احتمال زیاد در آینده‌ای نه‌چندان دور به پیشرفت و توسعه فردی خواهید رسید. چرا؟ چون نوشتن باعث می‌شود که ذهن شما نظام‌مندتر شود، تصمیمات بهتری بگیرید، و با آگاهی بیشتری مسیر زندگی خود را هدایت کنید. اما اگر این مهارت را نداشته باشید، احتمالا انرژی ذهنی شما صرف پاسخ‌های اشتباه به مسائل اشتباه می‌شود. در نتیجه، احساس می‌کنید که در یک چرخه تکراری گرفتار شده‌اید و هیچ تغییری در وضعیت‌تان ایجاد نمی‌شود—به عبارتی، درجا می‌زنید.

اما چرا نوشتن چنین اهمیتی دارد؟

در وهله اول، «نوشتن» به‌خودی‌خود مهارتی چالش‌برانگیز است. بسیاری تصور می‌کنند که کافی است قلم را روی کاغذ بگذارند و آنچه در ذهن دارند، جاری کنند، اما در عمل، اغلب افراد هنگام نوشتن با نوعی «گیر ذهنی» مواجه می‌شوند. چرا؟

زیرا ذهن ما مملو از احساسات، سوگیری‌ها و آشفتگی‌های لحظه‌ای است. وقتی فقط در ذهنمان فکر می‌کنیم، این افکار دائماً درهم‌تنیده و مبهم باقی می‌مانند. اما لحظه‌ای که آن‌ها را روی کاغذ می‌آوریم، انگار خود را از بیرون می‌بینیم؛ بی‌طرف، شفاف و بدون پرده‌های احساسی. آن‌وقت است که متوجه می‌شویم بسیاری از دغدغه‌هایی که در ذهنمان مهم به نظر می‌رسیدند، در واقع بی‌اهمیت یا حتی نادرست بوده‌اند. برعکس، بعضی نکاتی که قبلاً به آن‌ها توجه نکرده بودیم، ناگهان جلوی چشممان برجسته می‌شوند.

نوشتن همچنین به ما کمک می‌کند:
1. تفکر ساختاریافته داشته باشیم – وقتی می‌نویسیم، مجبور می‌شویم افکارمان را دسته‌بندی کنیم، به آن‌ها نظم ببخشیم و روابط منطقی بینشان را کشف کنیم. این فرآیند ما را از سردرگمی ذهنی نجات می‌دهد.
2. تصمیمات بهتری بگیریم – با نوشتن، مزایا و معایب تصمیماتمان را به‌وضوح می‌بینیم و کمتر دچار خطاهای هیجانی می‌شویم.
3. به خودشناسی عمیق‌تری برسیم – بسیاری از احساسات و دغدغه‌هایی که در ذهنمان جریان دارند، زمانی که نوشته می‌شوند، ماهیت واقعی خود را آشکار می‌کنند. این کار کمک می‌کند که خود را بهتر درک کنیم.
4. از چرخه‌ی بی‌نتیجه‌ی افکار رها شویم – افکاری که مدام در ذهنمان دور می‌زنند، اگر نوشته شوند، راهی برای خروج پیدا می‌کنند و دیگر مثل یک دایره بسته، ما را در خود حبس نمی‌کنند.

پس اگر تا امروز نوشتن را جدی نمی‌گرفتید، حالا زمان آن رسیده که این مهارت را به یکی از اصلی‌ترین ابزارهای خود برای رشد و موفقیت تبدیل کنید. کافی است روزانه چند دقیقه وقت بگذارید و هر آنچه در ذهنتان هست، روی کاغذ بیاورید. با تمرین و مداومت، خیلی زود متوجه خواهید شد که ذهن شما منظم‌تر، تصمیماتتان سنجیده‌تر و مسیرتان روشن‌تر شده است.

بنویسید، تا خودتان را بهتر ببینید

منبع کانال تلگرامی Arash analysis:

وزیر اقتصاد حتما بخواند

برای وزیر اقتصاد بعدی مینویسم امید وارم بخواند :
نه اینکه مثل همتی عین یه دانشجو تازه کار در اقتصاد عمل بکند:
بخدا که مشکل تورم ایران هیچ ربطی به چاپ پول ندارد.
اقتصاد ایران سال‌هاست که در گرداب مشکلات ساختاری، تحریم‌های بین‌المللی و سیاست‌گذاری‌های ناکارآمد گرفتار شده است. در چنین شرایطی، مدیریت اقتصادی نیازمند درکی جامع از مکانیسم‌های پولی، مالی و تولیدی است، اما متأسفانه بسیاری از تصمیم‌گیران اقتصادی، نگاه محدودی به این مسائل دارند. یکی از این برداشت‌های نادرست، تقلیل بحران تورم به صرفاً رشد نقدینگی است، در حالی که تورم در ایران حاصل مجموعه‌ای از عوامل پیچیده‌تر است که از ضعف تولید، وابستگی به درآمدهای نفتی، عدم تعادل در تراز تجاری، ناپایداری سیاست‌های مالی و اثرات تحریم‌ها نشأت می‌گیرد.

یکی از خطاهای رایج در سیاست‌گذاری پولی، این است که افزایش پایه پولی را علت اصلی تورم در نظر می‌گیرند، در حالی که در اقتصادی با رشد منفی یا نزدیک به صفر، حتی بدون افزایش نقدینگی، تورم می‌تواند ادامه پیدا کند. دلیل این امر آن است که حجم بالای نقدینگی موجود در اقتصاد، در نبود تولید کافی و سرمایه‌گذاری مؤثر، به سمت بازارهای غیرمولد مانند مسکن، ارز و طلا سوق پیدا می‌کند و منجر به افزایش قیمت‌ها می‌شود. در چنین شرایطی، کنترل نقدینگی بدون ارائه راهکار برای رشد اقتصادی، نه‌تنها مشکل را حل نمی‌کند، بلکه می‌تواند رکود را عمیق‌تر کرده و به تورم رکودی دامن بزند.

اقتصاد ایران برای خروج از این بن‌بست، نیازمند رهبرانی است که صرفاً به تئوری‌های رایج اکتفا نکنند و بتوانند با ارائه راهکارهای نوآورانه، موانع موجود را برطرف سازند. یک مدیر اقتصادی موفق باید بتواند بین سیاست‌های پولی، مالی و تجاری تعادل برقرار کند، زیرساخت‌های تولید را تقویت کند، وابستگی به درآمدهای نفتی را کاهش دهد و به جذب سرمایه‌گذاری خارجی و توسعه صادرات غیرنفتی بپردازد. بدون این رویکرد جامع، هیچ سیاست پولی‌ای به تنهایی نمی‌تواند ثبات اقتصادی را تضمین کند.

در نهایت، اقتصاد ایران بیش از هر چیز به تفکر سیستمی، برنامه‌ریزی بلندمدت و سیاست‌گذاری‌های علمی و واقع‌گرایانه نیاز دارد. مدیریت اقتصادی نباید در سطح کلاس‌های دانشگاهی باقی بماند، بلکه باید بتواند در میدان عمل، بحران‌های واقعی را مهار کرده و کشور را به سمت رشد پایدار هدایت کند

یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات در مدیریت اقتصادی، تمرکز صرف بر کنترل متغیرهای پولی بدون در نظر گرفتن اثرات آن بر تولید و تجارت است. در اقتصاد ایران، مشکل اصلی نه‌تنها حجم نقدینگی، بلکه مسیر گردش آن در بخش‌های مختلف اقتصادی است. در شرایطی که زیرساخت‌های تولید ضعیف است و فضای کسب‌وکار با موانع متعددی روبه‌روست، هرگونه سیاست انقباضی بدون اصلاح ساختارهای اقتصادی می‌تواند رکود را عمیق‌تر کرده و اثرات مخربی بر بازارها بگذارد.

در بسیاری از اقتصادهای پیشرفته، حجم مبادلات بین بانکی نسبت به پایه پولی در سطحی کنترل‌شده باقی می‌ماند، اما در ایران این نسبت به‌شدت افزایش یافته است. این مسئله نشان‌دهنده آن است که پول به‌جای ورود به چرخه تولید، در سیستم مالی با سرعت بالایی جابه‌جا می‌شود، که خود عاملی برای افزایش تورم است. در چنین شرایطی، صرف کاهش رشد پایه پولی و نقدینگی نمی‌تواند به کاهش تورم منجر شود، زیرا سرعت گردش پول افزایش یافته و تأثیر خود را بر سطح عمومی قیمت‌ها می‌گذارد.

سیاست‌های پولی انقباضی، زمانی که بدون پشتیبانی از رشد اقتصادی اجرا شوند، تنها به افزایش نرخ بهره، کاهش سرمایه‌گذاری، خروج نقدینگی از بخش‌های مولد و در نهایت، تشدید رکود تورمی می‌انجامند. این همان اتفاقی است که در اقتصاد ایران رخ داده است: افزایش نرخ بهره، باعث کاهش انگیزه تولید و سرمایه‌گذاری شده، درحالی‌که گردش سریع پول در بازارهای غیرمولد، تورم را بیش از پیش تشدید کرده است.

راهکار مناسب برای عبور از این بحران، نه صرفاً سیاست‌های کنترل نقدینگی، بلکه تسهیل فضای کسب‌وکار، کاهش موانع تجارت داخلی و سرمایه‌گذاری، و ایجاد انگیزه برای هدایت نقدینگی به سمت فعالیت‌های مولد است. زمانی که پول در چرخه تولید و تجارت باقی بماند، به‌جای آنکه به سفته‌بازی و افزایش قیمت دارایی‌ها منجر شود، می‌تواند به افزایش اشتغال و کاهش فشارهای تورمی کمک کند
یه کوه پول تو این مملکت فقط داره از این بانک جا به جا میشه تو اون بانک بی هیچ تولیدی
راه رو رهبری داده بودند بانک ها باید دست از بنگاه داری بردارند
پول رو در اختیار تولید بگذارند
تا تولیدی رخ نده تورم همین است که همین …

حالا اینا به بماند داره
من جوون اقتصاد بلد باید ساکت شم
که  از اساس ۹۰ درصد اقتصاد دان های ایران بی سواد مطلق هستند
چرا؟
چون اصلا علم به روزی ندارند
چرا ؟
رشد پایه ی پولی منجر به رشد نقدینگی نمیشه، رابطه ی این دو دقیقا برعکس چیزی ست که شما و همتی و عموم اقتصاددانان ایرانی تصور دارید
یعنی اصلا اساس چیزی که اینا میخوان درست کنن تو اقتصاد اشتباهه
چرا ؟

بخدا یه وقتایی میگم به خودم حیف این همه علم اقتصاد من که تو این مملکت فقط سرکوب میشه :
بابا برید بخوانید علم اقتصاد یاد بگیرید
نه اینکه هیچی نمیدانید
زندگی مردم رو فقط به بازی میگیرین.
(بازم تاکید می‌کنم همش بخاطر عدم توجه به حرف های رهبری است )
برای  درک این جمله در چارچوب مقاله‌ی “خلق پول در اقتصاد مدرن” از بانک انگلستان، باید مفاهیم پایه پولی و نقدینگی را دقیق‌تر بررسی کنیم.
تعریف پایه پولی و نقدینگی
• پایه پولی (Monetary Base) شامل پول نقد در گردش + ذخایر بانک‌ها نزد بانک مرکزی است. این مقدار توسط بانک مرکزی ایجاد می‌شود.
• نقدینگی (Broad Money) به کل حجم پول در دست مردم و فعالان اقتصادی، از جمله سپرده‌های بانکی، گفته می‌شود.

باور سنتی: نقدینگی تابعی از پایه پولی است
• بسیاری از اقتصاددانان (از جمله عبدالناصر همتی، رئیس سابق بانک مرکزی ایران) باور دارند که افزایش پایه پولی (مثلاً از طریق چاپ پول یا افزایش ذخایر بانکی) باعث افزایش نقدینگی می‌شود.
• این نگاه بر اساس مدل‌های قدیمی ضریب فزاینده پولی است که می‌گوید بانک‌ها فقط می‌توانند به اندازه‌ی ذخایرشان وام بدهند.
دیدگاه نوین :
دیدگاه مقاله‌ی بانک انگلستان: رابطه‌ی پایه پولی و نقدینگی معکوس است
• مقاله نشان می‌دهد که در اقتصاد مدرن، بانک‌ها هنگام وام‌دهی پول جدید خلق می‌کنند و به پایه پولی وابسته نیستند.
• در واقع، افزایش نقدینگی بیشتر به تقاضای وام و رفتار بانک‌ها بستگی دارد تا میزان پایه پولی.
• پایه پولی بیشتر برای تسهویه بین بانکی استفاده می‌شود و مستقیماً وارد اقتصاد واقعی نمی‌شود.

چرا رابطه‌ی این دو معکوس است؟
• وقتی نقدینگی زیاد شود (مثلاً بانک‌ها وام بیشتری بدهند)، نیاز بانک‌ها به ذخایر کاهش می‌یابد. بنابراین، پایه پولی می‌تواند نسبتاً ثابت بماند یا حتی کاهش یابد.
• برعکس، اگر نقدینگی کم شود (بانک‌ها وام ندهند)، بانک مرکزی ممکن است برای جلوگیری از رکود، پایه پولی را افزایش دهد.

نتیجه‌گیری

این جمله می‌گوید که پایه پولی علت رشد نقدینگی نیست، بلکه گاهی حتی نتیجه‌ی آن است. مقاله‌ی بانک انگلستان نیز نشان می‌دهد که خلق پول مدرن از طریق وام‌دهی بانک‌ها اتفاق می‌افتد، نه از طریق افزایش پایه پولی توسط بانک مرکزی. بنابراین، سیاست‌هایی که فقط بر کنترل پایه پولی تمرکز دارند، لزوماً موفق به کنترل نقدینگی نخواهند شد.

حالا بازم میخوایین بفهمید چقدر اینا بی سواد هستند؟
ازشون بپرسید
تعریف نقدینگی چیست ؟
پاسخ اراجیف پایین است
( تعریف نقدینگی این است ، پایه پولی ضربدر ضریب فزاینده پولی)
حالا چرا جمله بالا اشتباه است ؟
چون اصلا علم روز اقتصاد رو بلد نیستن

این مقاله به بررسی مفهوم ضریب فزاینده پولی (Money Multiplier) و تغییر در دیدگاه سنتی درباره‌ی رابطه‌ی بین بانک‌ها و فدرال رزرو می‌پردازد
مرگ ضریب فزاینده پولی (R.I.P. Money Multiplier)
• در کتاب‌های درسی اقتصادی سنتی، ضریب فزاینده پولی به‌عنوان عاملی معرفی می‌شد که پایه پولی (ذخایر بانکی و پول نقد) را به نقدینگی گسترده (M2) تبدیل می‌کند.
• این مدل بر این فرض استوار بود که بانک‌ها فقط می‌توانند به اندازه ذخایر خود وام بدهند و فدرال رزرو با کنترل ذخایر، نقدینگی را تنظیم می‌کند.
اما در دنیای واقعی، این مدل دیگر معتبر نیست• مقاله توضیح می‌دهد که وام‌دهی بانک‌ها وابسته به میزان ذخایر آنها نزد فدرال رزرو نیست، بلکه به تقاضای وام و سیاست‌های بانکی بستگی دارد.
• بانک‌ها پول جدید را با ایجاد سپرده‌ها از طریق وام‌دهی خلق می‌کنند، نه از طریق یک فرآیند مکانیکی که به ذخایر بانک مرکزی متصل باشد.

• مدل ضریب فزاینده پولی سنتی منسوخ شده است و نمی‌توان از آن برای توضیح رفتار واقعی بانک‌ها و نقدینگی استفاده کرد.
• خلق پول توسط بانک‌های تجاری مستقل از میزان ذخایر نزد فدرال رزرو است و بیشتر تحت تأثیر سیاست‌های اعتباری بانک‌ها و تقاضای وام در اقتصاد قرار دارد.
سیاست‌گذاران باید به جای تمرکز بر پایه پولی، بر مقررات بانکی، نرخ بهره، و سیاست‌های اعتباری تمرکز کنند.
حالا تو ایران بانک مرکزی نقش فدرال رزرو رو بازی میکنه
برید تعریف های به روز اقتصاد رو یاد بگیرید
که زندگی مردم رو به این روز نندازین.

خیلی راحت اقتصاد ایران درست میشه با همین تحریم ها
هر چی ملک بانک ها دارند بفروشید وام بدون بهره بدید برای تولید

وسلام
درست میشه
این رو اقای خامنه ای هم گفتن
بانک ها غلط میکنن بنگاه داری میکنن …
تولید مملکت رو هم توی روسیه و کشور های اوراسیا که تحریم نیستیم بفروشید
تمام
وسلام …


منبع : کانال تلگرامی Arash analysis