اکثر افراد فکر میکنند که مهمترین فاکتور در سرمایهگذاری، مقدار پولی است که در اختیار دارند و به همین خاطر، معمولا از سایر فاکتورهای مهم غافل میشوند. در واقع فرقی ندارد که مبلغ سرمایهگذاری ما چقدر است؛ در هر صورت باید به موارد زیر توجه کنیم و سپس تصمیم بگیریم که با پول نقد چه کنیم تا سودآوری بیشتری برای ما داشته باشد. بنابراین قبل از فکر کردن به اینکه با پول خود چه بخریم موارد زیر را با دقت بخوانید.
برای شروع سرمایهگذاری همه میپرسند که چی بخریم؟ اما اول از همه باید مشخص کنید که میخواهید سرمایهگذاری شما بلندمدت باشد یا کوتاه مدت؟ به این نکته توجه داشته باشد که هرچه بازه سرمایهگذاری شما کوتاهتر باشد، باید سبدی از داراییها با ریسک کمتر را شامل شود. برعکس، اگر به فکر سرمایهگذاری بلندمدت هستید و مثلا میخواهید در 20 سال آینده به سود برسید، بهتر است سرمایهگذاریهای پرریسکتر مانند بورس را انتخاب کنید. چون در این حالت اگر با ضرر و زیانی مواجه شوید، فرصت کافی برای جبران خواهید داشت. از سوی دیگر، بازارهای پرریسک مثل بورس، در طولانی مدت بازده بیشتری دارند.
مورد بعدی که باید حتما به آن توجه کنید، نقدشوندگی سرمایه یا دارایی است. قبل از آنکه تصمیم بگیریم با پول خود چه بخریم باید به این موضوع فکر کنیم که سرمایهگذاری خود را با چه سرعت و با چه قیمتی میتوانیم به پول نقد تبدیل کنیم. برای مثال اگر بخواهید روی مسکن سرمایهگذاری کنید، طبیعتا برای نقد کردن آن باید زمان زیادی را منتظر بمانید. گاهی برای اینکه یک خانه یا زمین را به قیمت مورد نظر خودتان بفروشید لازم است چند ماه صبر کنید. اما از سوی دیگر نقدشوندگی ارز و طلا یا سپرده بانکی بسیار سریعتر و راحتتر است. پس فقط به این فکر نکنید که چی بخرم و بفروشم تا سود کنم؛ نقدشوندگی چیزی که میخرید هم از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
برای اینکه سرمایهگذاری موفقتری داشته باشید باید به این موضوع فکر کنید که هدف اصلی شما از این کار چیست؟ آیا میخواهید در زمان کوتاه به سود زیادی برسید؟ قصد دارید در بازه زمانی طولانیتر به سود منطقی و مطمئنتری دست پیدا کنید؟ این موارد تعیین کننده هدف شما از سرمایهگذاری هستند. اگر میخواهید خیلی سریع به سود زیادی برسید باید به سمت سرمایهگذاریهای پرریسک بروید، ولی در نظر داشته باشید که ممکن است با ضرر هم مواجه شوید. اگر هم به دنبال یک سود مطمئن هستید و مثلا برای بازنشستگی خودتان برنامهریزی کردهاید، پیشنهاد میکنیم که سرمایهگذاریهای با ریسک پایین را انتخاب کنید که طبیعتا سود کمتری هم دارند.
یکی از فاکتورهای مهم که باید به آن توجه شود، روحیه و شخصیت فرد سرمایهگذار است. افراد دارای روحیات کاملا متفاوتی هستند و این مسئله باعث میشود که سرمایهگذاری مناسب برای هر فرد با دیگری فرق داشته باشد. مثلا ممکن است یک نفر به هیچوجه تحمل ضرر و کم شدن سرمایهاش را نداشته باشد. به چنین افرادی توصیه میشود که در بورس سرمایهگذاری نکنند؛ چون در این بازار، زیاد اتفاق میافتد که سرمایه افراد کاهش پیدا کند که معمولا هم این امر موقتی است و در بلندمدت این کاهش جبران شده و حتی به سود تبدیل میشود.
به طور کلی وقتی پول خود را به یک دارایی تبدیل کنید که قابلیت نقدشوندگی در آینده را داشته باشد، سرمایهگذاری انجام دادهاید. اما برخی داراییها هستند که ارزش آنها در طول زمان رشد میکند و به همین خاطر گزینههای مناسبتری برای سرمایهگذاری محسوب میشوند. در ادامه به شما خواهیم گفت که بهتر است با پول خود چه بخریم تا سود بیشتری را به دست آوریم.
یکی از متداولترین سرمایهگذاریها در کشور ما، سرمایهگذاری در بانک است. این روش همیشه با کمترین ریسک ممکن همراه بوده و نقدشوندگی بالایی هم دارد. افراد معمولا سپردههای خود را به صورت کوتاه یا بلندمدت در بانک میگذارند که هر کدام مزایای خودشان را دارند. یکی از اصلیترین دلایلی که باعث محبوبیت بانکها نزد سرمایهگذاران شده، سود تضمین شدهای است که به سپردهها اختصاص میدهند. به همین خاطر افراد میتوانند مطمئن باشند که میزان مشخصی از سود را حتما به دست میآورند. البته در حال حاضر به خاطر کاهش نرخ سود بانکی و همخوانی نداشتن آن با نرخ واقعی تورم، میزان سپردهگذاری مردم در بانکها به طور قابل ملاحظهای کاهش یافته؛ اما اگر کسی به دنبال یک روش مطمئن و با پایینترین میزان ریسک باشد، همچنان بانکها یکی از گزینههای اصلی هستند.
این روزها بیشتر از همیشه درباره سرمایهگذاری در بورس میشنویم. نرخ بازدهی بالایی که این بازار پیدا کرده است، باعث شده تا حتی افرادی که قبلا هیچ علاقهای به بورس نداشتند و آن را به عنوان گزینه آخر برای سرمایهگذاری هم نمیدیدند، حالا دست به کار شوند و شخصا اقدام به خرید و فروش سهام کنند. بحث واگذاری سهام عدالت هم به این قضیه دامن زد و باعث شد تا تقریبا همه اقشار جامعه وارد بورس شوند.
البته اگر به این موضوع به صورت کلان نگاه کنیم باید آن را اتفاق خوبی بدانیم؛ چون وارد شدن سرمایهها به بورس نهتنها برای افراد سرمایهگذار سودآوری دارد، بلکه میتواند چرخ اقتصاد و تولید کشور را نیز به گردش درآورد. با توجه به رشد فزاینده شاخص بورس در این روزها، این بازار یکی از سودآورترین روشهای سرمایهگذاری فعلی است؛ البته کارشناسان اقتصادی توصیه میکنند که افراد با تمام سرمایه اصلی خودشان وارد بورس نشوند، مخصوصا اگر تجربه زیادی در این زمینه نداشته باشند.
وقتی با خودمان فکر میکنیم که با پول خود چه کنیم، باید این نکته مهم را نیز در نظر بگیریم که چه مقدار پول در اختیار داریم. اگر حجم سرمایهای که میخواهیم آن را وارد یک بازار کنیم زیاد باشد، یکی از گزینههایی که همیشه به سودآوری منتهی میشود، خرید مسکن است. مسکن هم یک کالای مصرفی است و هم ارزش آن در طول زمان افزایش مییابد. همین موضوع باعث شده که مردم به این بازار نگاه ویژهای داشته باشند. از سوی دیگر اجاره دادن خانه این روزها درآمد خیلی خوبی دارد و میتواند در کوتاه مدت هم سود زیادی را نصیب صاحبخانه کند. به طور کلی سرمایهگذاری روی مسکن همیشه دارای کمترین ریسک بوده و بازدهی خوبی دارد. البته در شرایط فعلی که قیمت خانهها سر به فلک گذاشته، برای اینکه بتوانید در این بازار سرمایهگذاری کنید، باید پول زیادی داشته باشید.
یکی از گزینههای اصلی برای سرمایهگذاری در کشور ما، ورود به بازار ارز است. به طور ساده و مختصر، کسب سود در این بازار از طریق خرید و فروش ارز و با توجه به مابهالتفاوت قیمت خرید و فروش آن حاصل میشود. اگرچه این بازار به صورت عمده در دست دلالان است و از روشهای پرریسک محسوب میشود، اما با روند صعودی ثابتی که ارزهای محبوب (مثل دلار) در سالهای اخیر در کشور ما داشتهاند، میتوان گفت که سودآوری این بازار نیز در هر حالتی تضمین شده است. البته اگر میخواهید سرمایه خودتان را وارد بازار ارز کنید، باید به زمان مناسب برای خرید و فروش دقت داشته باشید.
یکی از بهترین مزیتهای سرمایهگذاری روی سکه، نقدشوندگی بالای آن است. اگر نگاه بلندمدت داشته باشید، میتوانید به سکه طلا به عنوان یک دارایی سرمایهای مطمئن نگاه کنید، اما در کوتاه مدت نیز میتوانید سود خوبی از طریق خرید و فروش سکه کسب کنید؛ البته باید حواستان باشد که این کار با ریسک زیادی هم همراه است و اگر دانش و اطلاعات کافی از اقتصاد و بازار نداشته باشید ممکن است به جای سود، با ضرر مواجه شوید.
طلا به خاطر ارزش ثابتی که دارد، به عنوان محبوبترین فلز جهان برای سرمایهگذارها شناخته میشود. با تبدیل پول خود به طلا میتوانید مطمئن باشید که حداقل ضرر نمیکنید و ارزش دارایی شما کاهش نمییابد. اگر پرحوصلهتر باشید، در بلند مدت به سود هم میرسید. البته باید این نکته را هم مدنظر داشته باشید که قیمت طلا معمولا متاثر از فاکتورهای داخلی و خارجی است و در برخی بازههای زمانی (مثل حالا) نوسانات شدیدی دارد که توصیه میکنیم در این بازهها اقدام به خرید این فلز ارزشمند نکنید. اگر هم قصد خرید دارید، بهترین گزینه خرید طلای آب شده یا با کارمزد پایین است.
اگر هیچ کدام از گزینههای بالا برای شما جذابیتی ندارند و همچنان میپرسید که با پول خود چه بخریم و کجا سرمایهگذاری کنیم، شاید بهتر باشد روی ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین سرمایهگذاری کنید. البته این گزینه به همه افراد پیشنهاد نمیشود، اما جوانترها و آنهایی که با دنیای دیجیتال آشنایی بیشتری دارند، میتوانند با کسب اطلاعات کافی، به این بازار جذاب ورود کنند.
روشهای مختلفی برای سرمایهگذاری روی ارزهای دیجیتال وجود دارند؛ برای مثال شما میتوانید به طور مستقیم اقدام به خرید بیت کوین کنید یا آن را از طریق معامله (ترید) به دست آورید. روش سختتری هم برای این کار وجود دارد که همان استخراج (ماین کردن) بیت کوین است. اگر این واژهها برای شما کاملا ناآشنا هستند بهتر است همین حالا قید ارزهای دیجیتال را بزنید و به گزینههای قبلی فکر کنید، اما اگر برای ورود به این بازار مصمم هستید، حتما باید آموزشهای لازم در این زمینه را دیده باشید.
سرمایه گذاری در کسب و کارهای نوپا
این گزینه در کشور ما با کمترین اقبال ممکن مواجه است. میتوانید خودتان امتحان کنید؛ از دوست یا همکارتان بپرسید که برای سرمایهگذاری با پول خود چه کنیم یا چی بخریم؟ قول میدهیم انواع و اقسام روشها به شما پیشنهاد شوند به جز سرمایه گذاری در کسب و کارهای نوپا یا استارتاپها. این موضوع بیشتر ریشه فرهنگی دارد؛ چون از نظر اقتصادی اگر سرمایهگذاری روی کسب و کارهای مناسبی صورت بگیرد، میتواند از هر روش دیگری سودآورتر باشد. اما چون مردم ما میخواهند با صرف کمترین زمان ممکن و همچنین پایینترین میزان ریسک به سود قابل توجهی دست پیدا کنند، معمولا بیخیال سرمایهگذاری روی یک استارتاپ میشوند یا اصلا آن را روشی برای کسب سود تلقی نمیکنند.
یکی دیگر از عجایب اقتصادی که فقط در کشور ما دیده میشود این است که خودرو حکم یک کالای سرمایهای را دارد. خودرو نسبت به مسکن ارزانتر است و با توجه به تفاوت قیمت کارخانه و بازار، خرید و فروش آن میتواند سود زیادی را به همراه داشته باشد. البته از چند ماه پیش، دولت با استفاده از روشها و سیاستهای مختلف سعی کرده تا جلوی ورود دلالها به این بازار را بگیرد و شرایط فروش خودرو به خریداران واقعی را فراهم کند. بخشی از این سیاستها موفق بودهاند و بخشی دیگر نتوانستهاند تاثیری روی کنترل قیمت بازار داشته باشند. در حال حاضر تعداد معاملات بازار خودرو به کمترین میزان خود رسیده و به همین دلیل این گزینه برای سرمایهگذاری چندان توصیه نمیشود.
در این مطلب سعی کردیم تا برای این سوال که با پول خود چه بخریم و کجا سرمایهگذاری کنیم، پاسخی کاربردی ارائه کنیم. با توجه به تمام مواردی که در این مقاله به آنها اشاره شد، میتوانید بهترین روش برای سرمایهگذاری که مناسب خودتان باشد را انتخاب کنید. باز هم تاکید میکنیم که هر کدام از بازارهای سرمایه، مزایا و ویژگیهای خاص خودشان را دارند و هر فرد باید با توجه به موقعیت مالی، اهداف و خصوصیات شخصیتی خودش، در رابطه با نحوه سرمایهگذاری تصمیمگیری کند.
نظر شما در این باره چیست؟ چه روشهایی را برای سرمایهگذاری پیشنهاد میکنید؟ لطفا نظرات خودتان را در پاسخ به این سوال که با پول خود چه بخریم با ما و سایر مخاطبان به اشتراک بگذارید.
هفته پیش در سرمقاله روزنامه رسالت، هفت سؤال از وزارت اقتصاد و سازمان خصوصیسازی پیرامون مسئله سهام عدالت پرسیده شد. خلاصه ماجرا آن است که طبق محاسبات شفاف و قطعی، دولت محترم در بحث سهام عدالت، حقدهها میلیون ایرانی را تضییع کرده و امروز که هر برگه یکمیلیونی سهام عدالت، بیش از 20 میلیون ارزش دارد و سرمایه قابلتوجهی برای مردم است، در سامانه سهام عدالت مشاهده میشود که به علت عدم پرداخت بدهی چندصدهزار تومانی از سوی عموم مردم که اطلاعی هم نداشتهاند، میزان سهام تقریبا نصف شده است. یعنی از دارایی هر سهامدار عدالت، به ارزش امروز بیش از 10 میلیون تومان برداشتشده است، اقدامی که نهتنها خلاف فلسفه اصلی واگذاری سهام عدالت است، در منافات با مفهوم عدالت، باعث بیاعتمادی بیشازپیش مردم به دولت و در تناقض آشکار با «آییننامه اجرایی توزیع سهام عدالت» مصوب 88 و «آییننامه اجرایی افزایش ثروت خانوارهای ایرانی از طریق گسترش سهم بخش تعاون بر اساس توزیع سهام عدالت» مصوب 85 است.
سازمان خصوصیسازی در پاسخ به آن 7 سؤال، جوابیهای 4 صفحهای ارسال کرده که مطابق قانون مطبوعات در صفحه اقتصادی روزنامه منتشرشده است. در جوابیه سازمان خصوصیسازی 3 رویکرد دنبال شده است.
الف- سازمان خصوصیسازی به پنج سؤال از هفت سؤال بهکلی پاسخ نداده است. یعنی هنوز مشخص نیست که چرا ارزش واقعی سهام عدالت در سال 95 به مردم اعلامنشده و عدم شفافیت دولت، باعث ضرر و زیان مردم شده است؟ چرا باوجودآنکه مردم حق مالکیت و خریدوفروش نداشتهاند، از آنها خواستهشده بابت تسویه سهام بدهی پرداخت کنند؟ چرا تعداد شرکتهای واگذارشده به مردم از بالای 60 شرکت به 49 شرکت رسیده و حتی درصد سهام در برخی موارد کاهشیافته است؟ اگر مجموعههای واگذارشده بنا به ادعای دولت از سودآورترین شرکتهای دولتی بودهاند، چرا برخی هنوز برخی در بورس پذیرش نشدهاند و حتی با مخالفت در پذیرش مواجهاند و نهایتا اینکه سهام شرکتهای غیر بورسی، چگونه قرار است به مردم برسد و درحالیکه امکان خریدوفروش برایشان فراهم نیست چگونه مردم میتوانند حق مالکیت خود را بر آنها اعمال کنند؟ ما همچنان منتظر پاسخ این سؤالات جهت تنویر افکار عمومی هستیم.
ب- جوابیه نویسان در سازمان خصوصیسازی، ما را به تلخ کردن کام مردم و سوءاستفاده از احساسات پاک آنها در ارتباط با مسئله سهام عدالت متهم کردهاند که در پاسخ باید گفت ببینید آنچه از دید شما، حتی گفتنش موجب تلخکامی و بازی با احساسات پاک مردم است، انجام دادنش چقدر بدتر است و چه حق بزرگی از مردم ضایع میکند. پنهان شدن پشت عباراتی همچون احساسات پاک مردم، در شأن یک سازمان اقتصادی که از آن توقع پاسخهای روشن با منطق اقتصادی و ارائه آمار و ارقام وجود دارد نیست و کسی هم این حرفها را جدی نمیگیرد. به ابلاغیه مقام معظم رهبری در خصوص آزادسازی سهام عدالت هم اشارهکردهاید که باید گفت آن ابلاغیه، کمترین توجیهی برای سازمان خصوصیسازی باقی نگذارده و اتفاقا با عتاب نسبت به دولت قبلی و فعلی همراه است: «انتظار این بود که توسط مسئولین مربوط در دولتهای مختلف با اجرای دقیق مواد 8 گانه ابلاغی 12/4/1385 هرچه سریعتر مقدمات لازم برای آزادسازی سهام عدالت و واگذاری تعیین قیمت آن به بورس فراهم گردیده و آییننامههای اجرایی تهیه و به اجرا درآید.» نیازی به توضیح نیست که پیگیریهای صورت گرفته و احقاق حق مردم که همانا بازگشت میزان برداشتشده سهام بهحساب آنهاست، کام مردم را شیرینتر میکند.
ج- در جوابیه سازمان خصوصیسازی چهار ادعای عجیب وجود دارد که نمیتوان از کنار آنها گذشت و تأمل در آنها، شاید راهی بهسوی شناخت علل اصلی مشکلات اقتصادی کشور بگشاید:
● اولا: پرسیدهایم چرا درحالیکه شاخص کل بورس از سال 84 تاکنون 133 برابر شده، ارزش سهام عدالت در این سالها تنها 20 برابر شده است. پاسخ دادهاند که افراد تازهوارد به بورس، با سرمایهگذاری در شرکتهای کوچک باعث رشد هیجانی شاخص شدهاند و حباب ایجادشده است و حتی سهام این شرکتها بدون هیچ پشتوانه و با زیان انباشته، با استقبال خریداران مواجه میشود. این در حالی است که ریاست محترم جمهور و وزیر اقتصاد در ماههای اخیر، بارها از بورس حمایت کرده و چنین تعابیری را رد کردهاند. اعلام رشد هیجانی و حبابی از سوی یک سازمان زیرمجموعه وزارت اقتصاد حاکی از عدم هماهنگی در ارکان دولت بهویژه در مسائل اقتصادی و نشاندهنده تلاش سازمان خصوصیسازی برای گریز از پاسخگویی حتی از طریق خودزنی است.
● ثانیا: سازمان خصوصیسازی اعلام کرده رشد شرکتهای سهام عدالت بهاندازه رشد شاخص کل نبوده است چون عموما از شرکتهای بزرگ بازار هستند و به دنبال سیاستهای سفته بازانه و ایجاد حباب در قیمت سهام خود نیستند. در پاسخ باید گفت شاخص بورس تهران، بر اساس میانگین وزنی شرکتها محاسبه میشود و بحث کوچک و بزرگی در آن مطرح نیست. این میزان از بیاطلاعی در جوابیه مکتوب یک سازمان دولتی که وکالت 49 میلیون سهامدار ایرانی را برعهده دارد، وحشتناک است. بررسی ابعاد فنی این ادعا مقاله مجزایی میطلبد که در روزهای آتی به آن خواهم پرداخت.
● ثالثا: خصوصیسازی در سال 95 از مردم خواسته نیم میلیون تومان بدهی برای تسویه سهام پرداخت کنند و جز درصد بسیار کمی، عموم مردم به علت عدم اطلاع و عدم حس مالکیت نسبت به سهام عدالت چیزی پرداخت نکردهاند و امروز به علت آن بدهی چند صدهزارتومانی، بیش از 10 میلیون ضرر کردهاند. از سازمان خصوصیسازی پرسیده بودیم که چرا بهصورت شفاف اطلاعرسانی نکرده بودید که مردم بدانند چه حقی دارند و چه چیزی را از دست میدهند. خصوصیسازی پاسخ داده که ما از طریق رسانههای ارتباط جمعی گفته بودیم بیایید بدهی خود را واریز کنید ولی مردم خودشان استقبال نکردند. البته بعید است که خود ندانند منظور ما پوشش ناکافی خبر نیست، بلکه به دلیل عدم ایفای تعهدات خصوصیسازی در پذیرش شرکتهای سهام عدالت و قابل معاملهسازی سهام عدالت در بورس و فرابورس طبق آییننامه تا پایان سال 1388 و بلکه عدم شفافیت و مشخص نبودن دارایی شامل نام شرکتها، تعداد سهام و ارزش روز آنها، آزادسازی جهت معامله یا حتی چشماندازی شفاف در این خصوص است. یعنی اگر مرتبا به مردم بگوییم بابت سهامی که از ماهیت و قیمتش خبردار نیستید بدهی پرداخت کنید، هیچ فایدهای ندارد، زیاد گفتن کمکی نمیکند، باید به مردم گفته میشد که این سهام چیست و چه چشماندازی دارد.
● رابعا: عجیبترین بخش جوابیه سازمان خصوصی آن است که ادعا کردهاند واگذاری سهام عدالت به 49 میلیون نفر، از همان ابتدا یعنی سال 84 قطعی نبوده و واگذاری قطعی به مردم، پس از طی 10 سال و تسویه مبلغ یکمیلیون تومان رخداده است. به نظر میرسد نگارنده جوابیه سازمان خصوصیسازی باید مواد 3 و 6 «آییننامه اجرایی توزیع سهام عدالت» و مواد 3 و 11 آییننامه اجرایی «افزایش ثروت خانوارهای ایرانی از طریق گسترش سهم بخش تعاون بر اساس توزیع سهام عدالت» را که همه حاکی از قطعیت در واگذاری هستند دوباره بخواند.
از سوی دیگر، سازمان خصوصیسازی باید به این تناقض آشکار پاسخ دهد که اگر مردم در سال 95 مالک سهام شدهاند، چرا بدهی آنها با منطق سال 84 از حسابشان کسر شده است؟
ضمن آنکه محاسبات موجود نشانگر آن است که میزان رشد شرکتهای سهام عدالت در 10 سال، کفاف بدهی یکمیلیونی را میداده و چیزی بر عهده مردم نمیمانده است. به فرض آنکه این بدهی هم تسویه نشده باشد، طبق تبصره 3 ماده 6 آییننامه اجرایی، در صورت عدم کفاف سود سهام برای تسویه بدهی، باید «وصول مطالبات از محل فروش سهام باقیمانده وفق مقررات» تأمین شود و برداشت دولت از سهام مردم، خلاف متن صریح آییننامه خود دولت است. پیشازاین نیز گفتهایم که تنها راهحل واقعی که هم متناسب با امکانات و شرایط دولت و هم برمدار عدالت باشد، بازگشت سهام مردم به حسابشان و برداشت میزان بدهی به ارزش روز است.
به نقل از اقتصاد آنلاین
شهرام جزایری اخیرا در سمینار آموزشی «موفقیت در اقتصاد» برای فعلان بخش خصوصی توصیههایی ارائه داد.
وی به بنگاههای بخش خصوصی تاکید کرد: «صرفنظر از نوع فعالیت باید انضباط مالی داشت و استانداردهای حسابداری و حسابرسیهای دقیق را در کسبوکار پیادهسازی کرد.» به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از خبرآنلاین، جزایری افزود: «نداشتن حساب و کتاب درست و استاندارد، امروزه بزرگترین آفت بنگاههای اقتصادی است که سبب شده به مشکلات عدیده «بهویژه در امر ناتوانی جذب منابع مالی مورد نیاز» منتج شده و کسب وکار با عدم موفقیت مواجه شود.»
جزایری، تاکید اصلیاش به ورود بنگاههای اقتصادی بخش خصوصی به بازار سرمایه بود و اصرار داشت که افراد خودشان باید این حقوق مسلم را مطالبه کنند، کار کارشناسی و فنی انجام دهند و بروند حقشان را از دولت بگیرند.»
وی افزود: «دستاندرکاران بازار سرمایه و بورس هم طبق قانون مکلفند حمایت کنند؛ هر چند که در مواردی این کار را درست انجام نمیدهند، اما در کل اوضاع مثبت است و فعالگر بخش خصوصی باید این امکان را برای کسبوکار خود فراهم کند که از طریق اتصال به بازارسرمایه، وصل به اقیانوسی از امکانات و ابزارهای مالی نوین شود.»
جزایری عنوان کرد: «دولت هم باید حمایت کند، وزاری اقتصادی دولت باید ریز شوند و خودشان را مجهز به علم و دانش عملیاتی کنند تا بتوانند به طور دقیق مدیران زیرمجموعه خود را برای ارایه خدمات مناسب به عموم مردم کنترل کنند.»
وی اظهار داشت: «از این به بعد، عدم ارایه خدمات به عموم مردم در بدنه دولت، باید گناه کبیره در حد جرم باشد. مدیران دولتی به همان میزان که از دزدی و فساد نگرانی دارند، باید از عدم ارایه خدمات به عموم مردم و راه نیانداختن کار آنها، بیشتر ترس و واهمه داشته باشند و این موضوع جزو وظایف اصلی ستاد دولت است و انشاءالله حتما اجرا خواهد شد.»
جزایری با نگاه مثبت به آینده اقتصاد کشور بعد از تحریم، در حاشیه این جلسه اظهار داشت: «تنها هدف من از دعوت به مناظره وزرای اقتصادی دولت، این است که این عزیزان مستحضر بشوند به سادگی و بااستفاده از 300 هزار میلیارد تومان سرمایههای خرد سرگردان و راکد مردم (حدود 100 میلیارد دلار)، می توان حدود 500 تا هزار میلیارد دلار منابع مالی خارجی از چین، روسیه و اروپا را جذب داخل کشور کرد و به سرعت جهشی مناسب در جهت حرکت چرخه متوقف شده اقتصاد ایجاد کرد.»
وی یادآور شد: «این کار مدل اجرایی دارد و در شرایط کنونی بسیار هم امکانپذیر است، اما مدیران دولتی قطعا اینگونه مدلها را بلد نیستند. باید تشریف بیاورند و بنشینند از امثال جزایریها یاد بگیرند و بروند اجرا کنند. اتفاقا حکم حکومتی مقام معظم رهبری در بند یک سیاست اقتصاد مقاومتی هم دقیقا همین موضوع را تاکید فرموده است. اما این ابلاغیه راهبردی تاکنون مغفول مانده! که باید فورا اصلاح امور شود و به یاری خدا حتما میشود.»
جزایری افزود: «من در 15، 20 سال پیش بدون هیچگونه حمایتی با یک برگ ضمانت نامه صندوق ضمانت صادرات ایران، 50 میلیون دلار ارز به داخل کشور جذب کردم که این حسن سابقه میتواند موید احراز فنی توان و صحت اثبات مدعای بنده برای جذب 500 تا هزار میلیارد دلار منابع مالی ارزی به داخل کشور منوط به حمایت دولت بوده باشد.