چرا ما باید جنگ را تجربه کنیم ؟
در پاسخ به یک سوال است :
چه شده است که اروپاییها دیگر با یکدیگر نمیجنگند؟
از سال ۱۷۴۶ تا ۱۹۴۵، کشورهای اروپایی بیش از ۱۲ بار در جنگهای بیپایان، یکدیگر را به خاک و خون کشیدهاند.
از جنگهای هفتساله بین بریتانیا، پرتغال و پروس با فرانسه، اسپانیا، اتریش و سوئد گرفته تا نبرد واترلو و جنگهای جهانی اول و دوم.
به عبارت دیگر، اروپا طی دویست سال، روزی بدون جنگ، خونریزی و کشتار به خود ندید.
اما چه تحولی رخ داد که پس از جنگ جهانی دوم، به مدت ۸۰ سال است که اروپاییها از جنگ با یکدیگر پرهیز کردهاند؟ پس از این جنگ خانمانسوز، اروپا و آمریکا دچار تحولات ماهوی و بنیادی شدند؛ تغییراتی که برای بسیاری از نقاط جهان همچنان غریب و ناشناخته به نظر میرسد. این تحولات نه تنها صلحی پایدار را به اروپا آورد، بلکه زمینهساز رشد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عظیمی در سراسر غرب شد.
مهمترین این تغییرات عبارتند از:
۱- کنار گذاشتن فلسفه قارهای (فلسفه هگل،، هایدگر و دیگران) که ناسیونالیسم افراطی، نژادپرستی و تکیه حکومتها بر قدرت نظامی را تقویت میکرد.
۲- روی آوردن به فلسفه تحلیلی (هیوم، کانت، ویتگنشتاین، راسل و پوپر) که باعث روشنبینی و شفافیت در اندیشهها شد و نشان داد که بسیاری از شعارهای حکومتها بیمعنا و گمراهکننده هستند.
۳- پذیرش سکولاریسم که موجب حذف جنگهای ایدئولوژیک، مذهبی و ناسیونالیستی شد و به سیاستمداران اجازه سوءاستفاده از احساسات دینی مردم را نداد. سکولاریسم به جای جنگ، مذاکره و گفتوگو را ترویج کرد.
۴- درک مفاهیم لیبرالیسم و اهمیت آزادی فردی که با رد نظریههای مارکسیستی و کینزی و پذیرش استدلالهای اقتصاددانانی چون هیوم، فون میزس، هایک و فریدمن همراه بود. این تحولات باعث کوچک شدن دولتهای توتالیتر و بزرگنمایی نقش بازارهای آزاد شد. لیبرالیسم دخالت دولت در زندگی و کسبوکار مردم را کاهش داد و زمینهساز بهبود شاخصهای آزادی اقتصادی گردید.
این تغییرات منجر به پذیرش تجارت آزاد و حذف موانع سرمایهگذاری و کار شد، که اتحادیه اروپا، سازمان تجارت جهانی، و بانک جهانی را تقویت کرد. حتی اتحادیههای کارگری نیز درک کردند که کارگران میتوانند صاحب سرمایه باشند. در نهایت، اروپا دریافت که جنگها ریشه در ناسیونالیسم، نژادپرستی و تعصبات مذهبی و ایدئولوژیک دارند و با حذف این عناصر، صلحی پایدار برقرار شد. اروپا آموخت که بنیان صلح، تجارت آزاد، لیبرالیسم و احترام به آزادیهای فردی است، و قدرت نباید در یک نهاد متمرکز شود.
پس بدانید برای چی ….