یک: مغولان عصر جاهلیت، ساختمانها را تخریب کردند و تنها را به خاک و خون کشیدند اما به تدریج که حاکم شدند و امنیت برقرار شد، دست از خشونت برداشتند و متمدن شدند. نخست مسلمان شدند و سپس زبان فارسی آموختند، آنگاه به ترویج فرهنگ و معماری و اقتصاد پرداختند، نخستین پول کاغذی (چائو) را در ایران منتشر کردند و حتی خودشان به زبان فارسی شعر گفتند. امروز بخشی از ارجمندترین آثار هنری ومعماری ایران به عصر مغول تعلق دارد. در این آمدورفتِ مغولان، دین و اخلاق مردم دست نخورده ماند و حتی مایه انسجام و تقویت همبستگی جامعه ایران شد.
مغولانِ مدرن اما کار دیگری میکنند؛ آنان ساختمان تخریب نمیکنند و رسما عامه مردم را نمیکشند، حتی ساختمان و صنعت هم میسازند؛ اما آرامآرام و در طول زمانی بسیار طولانی، با ابزاری نَرم به نام تورم، نه تنها فقرا را که توان دفاع از خود ندارند، به فلاکت میکشانند، بلکه ارزشهای انسانی و اخلاقی کل جامعه را نیز نابود می کنند. آنگاه جامعهای که اخلاق و ارزشهای انسانی و ایمانی نداشته باشد و بخش بزرگی از آن هم فقیر و به حاشیه رانده شده باشد، در چرخهای از تخریب درون نسلی و بین نسلی خودبهخود نابود خواهد شد.
دو: پول، استانداردِ استانداردهاست. اگر این استاندارد هر روز تغییر کند، تمام استانداردهای زندگی اجتماعی را تخریب میکند. تصورش را بکنید که هر روز که از خانه بیرون میآییم، ببینیم دیشب مغازهداران سنگهای ترازوهای خود را کمی تراشیدهاند و سنگها سبکتر شده اند، این رفتار چه بلایی بر سر اخلاق و اقتصاد خواهد آورد؟ نخستین اثر آن بیاعتمادی و بیاعتبار شدن قولوقرارها و مبادلات (کاهش سرمایه اجتماعی) است و دومین اثر آن نیز پیشبینی ناپذیری آینده و بیثباتی افق برای فعالیتهای اقتصادی (نااطمینانی) خواهد بود. حضرت کینز (یکی از انگشتشمار مراجع عظام تقلید جهانی در حوزه اقتصاد) فرموده است برای نابودی زیربنای فرهنگ و اخلاق یک جامعه هیچ کاری بهتر از ایجاد تورم مداوم نیست. (بحث بیشتر دراینباره را در مقاله «پیامدهای اخلاقی تورم»/۱۳۸۹ ارایه کردهام. اینجا بخوانید