نام اثر در فهرست آثار ملی ایران:
محوطه عافِله سیتی خاچَک کُجُور
قدمت و دوره تاریخی:
اشکانی (پارت) ـ ساسانی
آدرس محوطه عافله سیتی خاچک کجور نوشهر :
مازندران، شهرستان نوشهر، شهر کجور، روستای تاریخی خاچک
شماره ثبت ملی: 6271
تاریخ ثبت: ۱۳۸۱/۰۷/۰۷
محوطه عافله سیتی خاچک کجور یکی از آثار ملی ثبت شده ایران در نوشهر است که قدمت آن مربوط به دوره اشکانی (پارت) ـ ساسانی می باشد و در تاریخ ۱۳۸۱/۰۷/۰۷ به شماره ثبت 6271 در مجموعه آثار تاریخی ایران ثبت شده است.
محوطه عافله در ابتدای ورودی روستای خاچک واقع شده است. که خود شامل یک تپه از سلسه رشته کوه هایی که روستای خاچک در کوهپایه آن واقع شده می باشد.
این تپه باستانی و بسیار مرموز در دوره های مختلفی مورد کاوش قرار گرفته که در نسخ خطی بجا مانده از دوره اشکانی به اهمیت استراتژیکی خاچک اشاره شده و نیز بواسطه آثار و بقایای بجا مانده از سنگ های این تپه باستانی که به رنگ سیاه و ذوب شده می باشد حکایت از بودن مرکز ساخت سلاح و زره و ادوات جنگی میدهد .
آنگونه که از کتب قدیم بجا مانده خاچک را شهری پر رونق با ثروت فراوان و نیروی نظامی قوی عنوان کرده اند که منطقه وسیعی را زیر سلطه خود داشته و بواسطه قرارگیری در کوهپایه و حصار طبیعی کوه ها از گزند متجاوزین سالهای متمادی محصون مانده .
گفته شده چند قرن پیش بدلیل رانش یخچال های طبیعی در ارتفاعات بالا دست و سیل هولناکی منطقه را فرا گرفت که منجربه نابودی کامل شهر خاچک و شهر کجور و چندین آبادی متمدن دیگر گردید که تا چندین سال مردم از ترس جان خود در کوهپایه ها ساکن شدند و بعد از چندین سال کم کم دوباره به دشت ها برای کشاورزی برگشتند و....
گفته شده رونق شهر خاچک بواسطه قرارگیری در مسیر راه تجارتی به سمت تهران بوده که کاروانهای متعددی از این مسیر گذر می نمودند تا زمان دوره قاجار این مسیر برقرار بوده و اکنون کمتر آثاری از آن بجا مانده .
البته در حال حاضر یک راه مال رو از طریق روستای اَنگاس به سمت تهران موجود می باشد که بیشتر مورد توجه گروه های کوهنوردی ، موتورسواری و دوچرخه کوهستان هست که هر ساله از این مسیر خود را از تهران به شمال می رسانند.
دانیال نبی از پیامبران خداوند است که در بیت المقدس دیده به جهان گشود و در دوازده سالگی پس از تاخت و تاز پادشاه ستمگر بابل بخت النصر به بیت المقدس, توسط بابلیان اسیر و به بابل برده می شود. زمان پیامبری دانیال نبی برابر بود با نیرو گرفتن شاهنشاهی پارس و آغاز جهانگشایی کوروش بزرگ در ایران. دانیال پیامبر در ایران درگذشت و آرامگاه او در شهر شوش جای دارد. در ادامه خواهیم دید که وی چگونه از چنگال ستمگران بابلی آزاد و به ایران زمین آورده می شود.
حضرت دانیال (علیه السلام) در بیت المقدس متولد شد. او در سن دوازده سالگی بود که سپاه بخت النصر پادشاه بابل به سرزمین بیت المقدس حمله نمود و آن سرزمین را فتح کرد به رسم آن زمان تعداد زیادی از مردم آن سرزمین را به اسارت به بابل به همراه خود برد.در ابتدا دستور داد تا تعدادی از افرادی را که به اسارت برد ه اند انتخاب نموده و به آنها تعلیم داده شود تا در آینده از آن ها در دربار استفاده کنند.یکی از آن کسانی که انتخاب شد حضرت دانیال (علیه السلام) بود و به افراد سلطنتی دستور داده شد تا از غذاهای سلطنتی به آن ها خورانده شود اما دانیال که می دانست غذاهای دربار حرام می باشند از خوردن آن غذاها امتناع کرد و از همان غذاهایی که در طبیعت می روید می خورد و روزبه روز شاداب تر می شد و بدین وسیله دانیال خود را در برابر غذاهای درباری محفوظ نگه داشت .این وضعیت ادامه داشت تا این که روزی پادشاه بابل خوابی دید و تمام خواب گذاران از تعبیر آن خواب عاجز ماندند و پادشاه دستور داد تا همه آنها را بکشند خبر به گوش حضرت دانیال (علیه السلام) رسید و او که به خداوند بزرگ توکل کرده بود به مامورین سلطنتی گفت که او می تواند خواب را تعبیر کند حضرت دانیال را پیش پادشاه بردند و پادشاه به او گفت که تو هم باید خواب را تعریف کنی هم این که آن را تعبیر کنی و دانیال پذیرفت و او خواب را برای پادشاه تعبیر کرد و به همین سبب مورد احترام واقع شد اما خواب گذاران که می دیدند دانیال مورد تکریم قرار گرفته و آنها دیگر آن پست و مقام قبلی را ندارند شروع به توطئه چینی نمودند تا این که موفق شدند پادشاه را فریب دهند و پادشاه دانیال را در چاه شیران انداخت، اما به برکت خداوند شیران درنده در نزد دانیال رام شدند و روزها دانیال روزه می گرفت وشب ها از شیر شیران درنده افطار می نمود تا این که پادشاه دوباره خوابی دید و تمام خوابگذاران از تعبیر آن عاجز ماندند و پادشاه که می دانست قبلاَ کسی بوده که خواب او را تعبیر کرده است سربازانی را به نزد چاه می فرستد و می بینند که دانیال به سلامت در نزد شیران زندگی می کند .او را از چاه در آوردند و دانیال خواب پادشاه را تعبیر کرد و مورد احترام بیشتر قرار گرفت . تا این که پادشاه ایران کوروش به بابل حمله نمود و توانست بابل را فتح کند و یهودیان را از اسارت حکومت بابل آزاد نماید کوروش دانیال (علیه السلام) را به همراه خود به ایران آورد و در دربار پادشاهی ایران نیز مورد تکریم قرار گرفت .در حکومت هخامنشی ایران به پنجاه وچهار ساتراپ تقسیم می شد که در راس هر ساتراپ یک حکمران به نام ساتراپ نشین قرار داشت از بین این تعداد حکمران سه نفر بودند که می توانستند با پادشاه رفت و آمد کنند از بین این سه نفر یک نفر می توانست که به طور مستقیم و بدون اجازه و وقت قبلی با پادشاه دیدار کند و آن یک نفر حضرت دانیال (علیه السلام)بود و می توان گفت که به عنوان دومین فرد مملکتی محسوب می شد .بعد از مرگ کوروش یک دوره کوتاه در زمان بردیای دروغین به وجود می آید که در تاریخ چیزی از دانیال (علیه السلام)نیامده است اما بعد از روی کار آمدن داریوش, دوباره حضرت دانیال (علیه السلام)باز به همان مقام و مرتبه رفیع دست پیدا می کند تا این که احتمالَا در سن 83 یا 85 سالگی دار فانی را وداع می کند.
در کتاب دانیال نبی از رویا و خواب دانیال نبی درباره ی نیرو گرفتن کوروش هخامنشی, چنین یاد می شود :
پادشاهی به نام ذو القرنین یا لوقرانائیم،پدیدار شود و دو کشور ماد و پارس با هم یکی شوند و بر بابل پیروز گردند و یهود را آزادی بخشند.و ذو القرنین یا کوروش همان پادشاهی است که خداوند او را برای کمک به اقوام اسیر و قوم یهود و نیز تجدید بنای اورشلیم بر می انگیزاند. دانیال در رؤیا دید،قوچی در کنار رودخانه اولائی به یونانی ابؤلایوس یا رودخانه کارون ایستاده و دو شاخ بلند دارد که یکی به طرف جلو و یکی به طرف پشت خم شده و با دو شاخ خود شرق و غرب و جنوب را شخم می زند.زمانی گذشت،و از سوی مغرب بزی کوهی پیدا شد که زمین را با شاخ بزرگ و نخراشیده خود که میان پیشانیش بود کند و پیش آمد.کم کم به قوچ دو شاخ نزدیک شد و خشمناک بر او تاخت و دو شاخ او را خرد کرد. آن گاه دانیال،با الهام از این رؤیا اظهار می دارد،قوچ همان ذو القرنین و دو شاخ،نمایانگر همبستگی و یکی شدن ماد و پارس است. «و بر این دو کشور،پادشاهی نیرومند به نام کوروش،فرمانروایی می کند و آن بز کوهی نشانگر یونان و نخستین پادشاه آنجا به نام اسکندر می باشد که خاندان هخامنشی را در زمان داریوش سوم یا دارا مغلوب خواهد کرد.» در رؤیای دانیال،کوروش همانند قوچی دو شاخ یا ذو القرنین در می آید و ظهور او به مردم اسیر و تشنه آزادی،نوید داده می شود.پس کوروش پادشاهی است که،دانیال او را به صورت قوچی تصور نموده و لوقرانائیم نامیده است. لوقرانائیم همان است که ترجمه آن از عبری به عربی ذو القرنین است.«قرن»در عبری و عربی هر دو به معنی شاخ می باشد و یهودان عرب چون زبانشان عربی بود،کوروش را ذو القرنین یعنی صاحب دو شاخ نامیدند.و دو شاخ او علامت قدرت ماد و پارس است.در کتیبه کوروش در پاسارگاد یا پارسگردپیکره کوروش را با دو شاخ نشان داده اند که یکی به سوی جلو و دیگری به سوی عقب و بین آنها سه گل بلند همچون تاج های مصر دیده می شود.در حقیقت مجموعه این دو شاخ و گل ها، تاج کوروش را نشان می دهد.بر بالای نقش،کتیبه ای وجود داشته که با سه زبان و خط پارسی باستان،عیلامی و بابلی بر روی آن نوشته شده بود«منم کوروش شاه هخامنشی»که امروز این خط بر جای نمانده است. «این پیکره،عینا مانند همان رؤیایی است که دانیال دیده بود.همچنین این پیکره دارای چهار بال می باشد و مانند همان تصوری است که اشعیای نبی در کتاب خود از آن سخن گفته و به نام عقاب شرق یاد کرده است.»
آیاتی از کتاب مقدس که به منجی بودن کوروش می پردازد چنین است:
او است که نجات می دهد و می رهاند و آیات و عجایب را در آسمان و در زمین ظاهر می سازد و او است که دانیال را از چنگ شیران رهایی داده است پس این دانیال در سلطنت داریوش و در سلطنت کوروش پارسی می بود
تنها مورد اسطوره ای الهی و قدسی انقلاب جهانی کوروش که در میان زرتشتیان رواج دارد و تا حال به صورت جدی پرداخته نشده کاوه آهنگر است. با توجه به نقطه نظر موسی خورناتسی و برداشتی که از تاریخ ارمنستان و خدمات متقابل ایران باستان و قوم ارمنی دارد محتمل تیگران پادشاه ارمنستان کاوه آهنگر باشد. شاید اصالتی اصفهانی داشت و خانه و کاشانه ای نیز در این شهر برای خود برگزیده بود.
سد ذوالقرنین همان سد موجود در تنگه کوه های قفقاز است. کوه های قفقاز از دریای خزر تا دریای سیاه امتداد دارد. تنگه موجود در کوه های قفقاز، داریال نامیده می شود.
داریال محرف داریول است که به زبان ترکی به معنای تنگه است، و سد ذوالقرنین را به زبان محلی دمیرقاپو که به معنای در آهنین است می نامند.
این تنگه بین تفلیس و ولادی کیوکز واقع است، و این سد در بین دو کوه بلند واقع است که آن دو کوه از دو طرف امتداد دارند و فقط این تنگه فاصله بین آن سلسله جبال است. تنها راهی که رابطه بین نواحی شمالی و نواحی جنوبی را برقرار می کند همین تنگه است. چون آن سلسله جبال به همراه دریای خزر و دریای سیاه، خود به خود یک مانع و حاجز طبیعی هستند که هزاران کیلومتر ادامه داشته و جنوب آسیا را از شمال آن جدا می کنند.
و در آن اعصار اقوام شروری از سکنه شمال شرقی آسیا از این تنگه قفقاز وارد قسمت های جنوبی آن از ارمنستان و سپس وارد ایران شده و حتی به آشور و کلده می رفتند و غارت می کردند و در هجوم های خود از هیچ قتل و سبی و نَهب دریغ نمی نمودند و یک بار در حوالای قرن هفتم قبل از میلاد هجوم آورده و تا به نینوا که پایتخت آشور است رسیدند و این واقعه تقریباً در قرن سابق بر عهد کوروش است.
مورخین یونانی مثل هردوت مسافرت کوروش را به شمال ایران برای خاموش نمودن نائره ای که مشتعل بود ذکر کرده اند و ظاهراً در همین سفر بود که کوروش سد را در تنگه داریال در مسیرش به استدعای اهل شمال و تظلم آن ها ساخت و آن را با سنگ و مس و آهن بنا نمود؛ و آن یگانه سد محکمی است که در آن آهن به کار رفته است؛ و آن سدی است بین دو کوه که منطبق می شود بر آن گفتار خدای تعالی: «فَأَعِینُونِی بِقُوةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْمًا * ءَاتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ»؛ (ذوالقرنین گفت:) پس مرا به نیروی خویش کمک دهید تا میان شما و آن ها سد (محکمی) بسازم. پاره های آهن برای من بیاورید. (کهف/95 و 96)
و از شواهدی که این امر را مسلماً به کوروش منتسب می سازد، یکی نهری است در نزدیکی این سد که سایروس نامیده شده است و سایروس در نزد غربی ها کوروش است؛ و دیگر این که در آثار باستانی ارمنی ها، این دیوار هاگ گورائی نامیده شده و معنای این لفظ تنگه کوروش یا معبر کوروش است و معلوم است که نوشتجات ارمنی ها در این موضوع از نظر قرب ارمنستان به محل تنگه، به منزله شهادت محلی محسوب می گردد.
درباره طائفه یأجوج و مأجوج در دو مورد در قرآن کریم آمده است:
اول: در سوره کهف که داستان ذوالقرنین را بیان می کند.
دوم: در سوره أنبیاء:» حتی إذا فتحت یأجوج و مأجوج و هم من کل حدب ینسلون * و اقترب الوعد الحق فإذا هی شـاخصة أبصـار الذین کفروا یـاویلنا قد کنا فی غفلة من هـذا بل کنا ظـالمین؛ تا وقتی که (راه) یأجوج و مأجوج گشوده شود و آن ها از هر بلندی بتازند. و آن وعده راستین (قیامت) نزدیک می شود و به ناگاه چشمان کسانی که کافر شدند خیره می شود (و می گویند) ای وای بر ما که از این روز غافل بودیم! بلکه ما ستمگر بوده ایم.(انبیاء 96 و 97)
خروج یاجوج و ماجوج در مورد دوم نشان اشراط الساعه یا آخرالزمان است. به گزارش قرآن کریم فتنه یاجوج و ماجوج در آخرالزمان توسط دابه الارض دفع می شود.
در روزگاران دور که بشر تازه یکجا نشین شده بود، شهری در سیستان پدید آمد که به گفتهی باستانشناسان به لحاظ بافت شهری، جمعیت، برنامه ریزی شهری و غیره اولین شهر جهان بود. شهر سوخته و تمدن هوشمند و خلاق آن با بیش ازپنجهزار سال قدمت، بهعنوان بزرگترین استقرار شهرنشینی در نیمهی شرقی فلات ایران، نمونهای منحصر به فرد و حکایتگر واقعی علم، صنعت و فرهنگ گذشتههای دور این مرز و بوم میباشد.
شهر سوخته در ۵۶ کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان و در حاشیه جاده زابل - زاهدان واقع شده است. این شهر در ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد پایه گذاری شده و مردم این شهر در چهار دوره بین سالهای ۳۲۰۰ تا ۱۸۰۰ قبل از میلاد در آن سکونت داشته اند. محوطه باستانی شهر سوخته در هزاره دوم و سوم قبل از میلاد، توسط مهاجرانی که از چهار گوشه به آن مهاجرت کردهاند، بنا شده است.سند یا کتیبه ای که نام واقعی و قدیمی این شهر را مشخص کند هنوز به دست نیامده و به دلیل آتش سوزی در دو دوره زمانی بین سال های 3200 تا 2750 قبل از میلاد «شهر سوخته» نامیده می شود.
«کلنل بیت» یکی از ماموران نظامی بریتانیا از نخستین کسانی است که در دوره قاجار و پس از بازدید از سیستان به این محوطه اشاره کرده و نخستین کسی است که در خاطراتش این محوطه را شهر سوخته نامیده و آثار باقیمانده از آتش سوزی را دیده است.
پس از او «سر اورل- اشتین» با بازدید از این محوطه در اوایل سده حاضر، اطلاعات مفیدی در خصوص این محوطه بیان کرده است. بعد از او شهر سوخته توسط باستانشناسان ایتالیایی به سرپرستی«مارتیسو توزی» از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ مورد بررسی و کاوش قرار گرفت.شهر سوخته دارای تشکیلات مرتب و منظمی بوده و از بعد سازماندهی اجتماعی نیز جزو شهرهای پیشرفتهی زمان خود بوده است. وجود نظام مرتب و منظم آبرسانی و تخلیهی فاضلاب، دانش پزشکی پیشرفته و صدها عامل دیگر بر اهمیت این منطقه افزوده است.
این شهر از نادرترین شهرهای باستانی است که در آن، زنان عهده دار امور مالی خانوادهشان بودهاند.بر مبنای یافتههای باستان شناسان شهر سوخته ۱۵۱ هکتار وسعت دارد و بقایای آن نشان میدهد که این شهر دارای پنج بخش مسکونی واقع در شمال شرقی شهر سوخته، بخشهای مرکزی، منطقه صنعتی، بناهای یادمانی و گورستان است که به صورت تپههای متوالی و چسبیده به هم واقع شده اند. هشتاد هکتار شهر سوخته بخش مسکونی بوده است.شهر سوخته مرکز بسیاری از فعالیتهای صنعتی و هنری بوده، در فصل ششم کاوش در شهر سوخته نمونههای جالب و بدیعی از زیورآلات به دست آمد.
در جریان حفاریهای فصل های گذشته در شهر سوخته مشخص شد که با توجه به صنعتی بودن شهر سوخته و وجود کارگاههای صنعتی ساخت سفال و جواهرات در این منطقه، ساکنان شهر سوخته از درختان موجود در طبیعت محوطه برای سوخت استفاده میکرده اند. در شهر سوخته انواع سفالینهها و ظروف سنگی، معرق کاری،انواع پارچه و حصیر یافت شده که معرف وجود چندین نوع صنعت، به ویژه صنعت پیشرفته پارچه بافی در آنجاست. تاکنون ۱۲ نوع بافت پارچه یکرنگ و چند رنگو قلاب ماهیگیری در شهر سوخته به دست آمده و مشخص شده مردم این شهر با استفاده از نیزارهای باتلاقهای اطراف هامون سبد و حصیر میبافتند و از این نیها برای درست کردن سقف هم استفاده میکردند.
صید ماهی و بافت تورهای ماهیگیری نیز از دیگر مشاغل مردمان شهر سوخته بوده است. شهر سوخته بدون شک جز شهرهای بسیار پیشرفته زمان خود بوده است. اینک به برخی از این پیشرفت های شگفت انگیز اشاره می کنیم:
نخستین چشم مصنوعی جهان
برای نخستین بار در شهر سوخته یک چشم مصنوعی متعلق به 4800 سال پیش کشف شد. این چشم مصنوعی متعلق به زنی 25 تا 30ساله بوده که در یکی از گور های شهر سوخته مدفون شده بوده است.
جمجمه زن صاحب چشم مصنوعی شهر سوخته چشم مصنوعی روی جمجمه او دیده میشود.
چشم مصنوعی یافت شده در چشم چپ او کار گذاشته شده و با وجود گذشت زمان نزدیک به 4500 سال از ساخته شدن آن هنوز سالم است.جنس این چشم مصنوعی یافت شده هنوز بطور کامل مشخص نشده است اما به نظر می رسد در ساخت آن از قیر طبیعی مخلوط به نوعی چربی جانوری استفاده شده است.در روی این چشم مصنوعی ریزترین مویرگهای داخل چشم توسط مفتولهای طلایی به قطر کمتر از نیم میلیمتری طراحی شدهاند. مردمک این چشم در وسط طراحی شده و تعدادی خطوط موازی که تقریباً یک لوزی را تشکیل میدهند در پیرامون مردمک دیده میشود.
سرپرست گروه باستان شناسی شهرسوخته سید منصور سید سجادی :برای نخستین بار در شهر سوخته یک چشم مصنوعی پیدا شد . مطالعات اولیه نشان داده اند که چشم چپ زن تنومند مدفون در قبر شماره 6705 مصنوعی بودهاست . همین مطالعات نشان می دهند که زیر طاق ابروی زن مذکور آثار آبسه دیده می شود. به علت طول زمان زیادی که بخش زیرین این چشم مصنوعی با پلک چشم در تماس بوده است آثار ارگانیکی پلک چشم نیز در روی آن مشهوداست . جنس و ماده ای که چشم مذکور با آن ساخته شده است هنوز به دقت روشن نشده و تشخیص آن به آزمایشهای بعدی موکول شده است اما به نظر می رسد که چشم مزبور از جنس قیر طبیعی که با نوعی چربی جانوری مخلوط شده است ساخته شده است .
در روی این چشم مصنوعی ریز ترین مویرگهای داخل کره چشم توسط مفتول های طلایی به قطر کمتر از نیم میلی متر طراحی شده اند مردمک چشم در وسط طراحی شده و جز از آن تعدادی خطوط موازی که تقریباً یک لوزی را تشکیل می دهدند درپیرامون مردمک دیده می شود از دو سوراخ جانبی واقع در دو سوی این چشم مصنوعی جهت نگهداری و اتصال آن به حدقه چشم استفاده می شده است . بررسی های انسان شناسانه نشانداده که به احتمال بسیار زیاد زن مزبور دارای سنی بین 25 تا 30 سال بوده و دو رگه (سیاه و سفید) بوده است . اشیاء پیدا شده در این قبر دو قسمتی عبارت بوده اند از ظرفهای سفالی ، مهرهای تزیینی ، یک کیسه جرمی و یک آینه مفرقی . قدمت این قبر و چشم مصنوعی به حدود 2800 سال بیش ازمیلاد و 4800 سال پیش از این می رسد . مطالعه جهت دستیابی به اطلاعات بیشتر در این مورد چشم و اسکلت ادامه دارد.
جراحی مغز
یکی شگفتانگیزترین یافتههای این شهر، پیدایی نشانههای کهنترین جراحی مغز درشهر سوخته است. جمجمهای از دختر دوازده یا سیزده ساله که در 4800 سالپیش، پزشکان آن دیار برای درمان بیماری هیدروسفالی (جمع شدن مایع درجمجمه) بخشی از استخوان جمجمه او را برداشته و جراحی کردند که مدتها بعد از این عمل زنده مانده است.
اسکلت کامل پیدا شده از یک دختر 14 ساله که مورد جراحی مغز قرار گرقته است...
چهره این دختر توسط اندام شناسان باستان شناس در تصویر فوق باز سازی شده است.
محل کشف اسکلتهای مورد جراحی قرار گرفته به همراه وسایل زینتی و چندکوزه
خط کش 5 هزار ساله
در طی کاوش های انجام گرفته در شهر سوخته یک خط کش ساخته شده از چوب آبنوس کشف شد. دکتر سید منصور سید سجادی، سرپرست هیات باستانشناسی شهر سوخته درباره خط کش کشف شده گفت: این خط کش به طول 10 سانتیمتر با دقت نیم میلیمتری و از جنس چوب آبنوس است. کشف خط کش در شهر سوخته زابل نشانگر این است که ساکنان این شهر باستانی دارای پیشرفت های زیادی در زمینه علم ریاضیات بوده اند.
قدیمی ترین تخته نرد جهان
از گور باستانی موسوم به شماره 761 کهن ترین تخته نرد جهان به همراه 60مهره ی آن در شهر سوخته پیدا شد. این تخته نرد بسیار قدیمی تر از تخته نردی است که در گورستان سلطنتی «اور» در بین النهرین پیدا شده بود.
تاس های بازی کشف شده به همراه تخته نرد در شهر سوخته
این تخته نرد از چوب آبنوس و به شکل مستطیل است. روی این تخته نرد، ماری که ۲۰ بار به دور خود حلقه زده و دمش را در دهان گرفته، نقش بسته است. این تخته نرد ۲۰ خانه بازی و ۶۰ مهره دارد. مهره ها که در یک ظرف سفالی در کنار تخت نرد قرار داشتند از سنگ های رایج در شهر سوخته یعنی از لاجورد، عقیق و فیروزه است.
نخستین انیمیشن جهان
باستان شناسان هنگام کاوش در گوری 5 هزار ساله جامی را پیدا کردند که نقش یک بز همراه با یک درخت روی آن دیده می شود. آن ها پس از بررسی این شی دریافتند نقش موجود بر آن برخلاف دیگر آثار به دست آمده از محوطههای تاریخی شهر سوخته، تکراری هدفمند دارد، به گونهای که حرکت بز به سوی درخت را نشان می دهد. هنرمندی که جام سفالین را بوم نقاشی خود قرار داده، توانسته است در 5 حرکت، بزی را طراحی کند که به سمت درخت حرکتو از برگ آن تغذیه می کند.
باستانشناسان با نزدیک کردن این تصاویر به یکدیگر موفق شدند نمونهای ازیک تصویر متحرک را در قالب یک فیلم 20 ثانیهای به دست آورند.
سرپرست تیم کاوش در شهر
سوخته درباره کشف اخیر خود گفت: «حرکت بز به سوی درخت و تغذیه او از برگ
درختان در 5 حرکت مصور شده است. در این تصاویر نه تنها بز به سمت درخت حرکت
میکند، بلکه جهش وی و پریدن بز روی برگ درختان کاملا دیده میشود.»
به
گفته این باستانشناس، بز از جمله حیواناتی است که در رسیدن به ارتفاعات
تبحر داشته و میتواند با یک حرکت جهشی به سمت بالا حرکت کند. هنرمن دنقاش
شهر سوختهای، با دقت و زبردستی موفق به تصویر کردن جهش این بزشده است.
از این جام برای نوشیدن استفاده میشده است. ارتفاع این جام 10 سانتیمتر است و روی یک پایه استوار شده است «سجادی» درباره منحصر به فرد بودن این تصاویر در دنیای باستانی گفت: «تاکنون در دورههای پیش از تاریخی چنین تصاویری دیده نشده و ما برای اولین بار به این تصویر در شهر سوخته برخورد کردهایم. در بسیاری از ظروف، اشکالی را میبینیم که تنها تکرار شدهاند، اما حرکتی در آنها دیده نمیشود. تحقیقات ما نشان داده است که این نقش، قدیمیترین ایده مردمان باستان برای ارایه «تصویر متحرک» و به تعبیر امروزی «انیمیشن» است.»
از دیگر اشیای مهم از میان هزاران شی یافت شده، میتوان از سفال با امضای سفالگر بر روی آن، چکش، سوزن، شهرکهای مسکونی و ساختمانهای همهگانی همچون آپارتمان، بذر خربزه، حبوبات، ماهی خشک کرده، برنج، زیره، کورههای سفالگری، کورههای ذوب فلزات، دکمه، تبر، بندکفش، قلاب، شانه سر، طناب، سبد، گل مو، قابهای چوبی، کفش، کمربند و ... نام برد.
گورستان شهر سوخته
برای مشاهده بیشتر عکس های شهر سوخته روی عکس بالا کلیک نمائید
او تهران را دید !!!! ...
(پروفسور سایمون بل ، پژوهشگر حوزه شهری و استاد دانشگاه ادینبورگ انگلستان، درتور یکروزه ای که از تهران داشت، به نکاتی اشاره کرد که در ذهن هر شهروندی این سوال مطرح می شود که "چرا تهران و شهروندانش از حداقل امکانات شهری محروم هستند؟"
متن زیر گزارش مشاهدات یکروزه اوست که در اختیار سایت خبری معماری نیوز قرار گرفت.
فضاهایی را دیدم که معلوم نبود برای فرودگاه است، یا تهران!!!
در اتحادیه اروپا قانونی تصویب شده است به نام "کمربند سبز". این کمربند برای شهر دو فایده بزرگ دارد، یکی اینکه محدوده و مرز شهر را مشخص میکند و اجازه بزرگ شدن بیش از حد را نمیدهد و دوم اینکه با ایجاد نوار سبز، کمک بزرگی به محیط زیست شهری میکند و الزاما باید شهر به سمت درون رشد کند، این یک قانون کلی برای قاره اروپا است. اما وقتی من از فرودگاه امام به سمت شهر تهران حرکت کردم فضاهایی را دیدم که معلوم نبود برای فرودگاه است، یا تهران!!! و اصلا مربوط به کدام شهر است؟! و کاملا مشخص بود که محیط اصلا تحت کنترل نیست و مدیر ندارد و بزرگترین عیب این بود که اصلا معلوم نبود که شهر کجا تمام میشود و اصلا مرزی وجود ندارد.
17 مدل کفپوش متفاوت در یک خیابان !!!
وحدت، یک اصل مهم در طراحی شهری است ولی اصلا در شهر تهران چنین چیزی مشاهده نمیشود. من در یکی از خیابان های اصلی شهر (انقلاب - آزادی) ، تعداد کفپوش ها را شمردم و به عدد 17 رسیدم، همینجا دیگه از ادامه شمارش خسته شدم و دیگه ادامه ندادم. شما با اینکار هزینه نگهداری را بالا میبرید و در هنگام تعویض، گاهی اوقات خسته می شوید و سریع پیاده رو را آسفالت میکنید. در مرکز شهر ادینبورگ فقط یک مدل کفپوش برای تمامی پیاده رو ها استفاده شده است. نکته دیگر اینکه، سنگفرش های پیاده رو ها باید در مقابل بارش برف و باران طوری عمل کند که آب، یا جذب شود و یا به سمت پوشش گیاهی هدایت شود. اما متاسفانه من این تکنولوژی را در شهر تهران ندیدم و سیستم موجود در مواقع بارانی موجب آب گرفتگی معابر و خیابان ها میشود.
شما فقط در خیابان راه می روید؟؟!
متاسفم که این رو میگم ولی دلم برای سالمندانتان سوخت.